۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه
۱۳۸۸ مهر ۲۳, پنجشنبه
۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه
۱۳۸۸ تیر ۲۷, شنبه
معدن سنگ کروم آسمينون
در ايران كروميت براي اولين بار در Km 14 كاهك (منطقه اي از اطراف سبزوار) در سال 1319 كشف گرديد و ساليانه در حدود 1000 تن كرميت از آن استخراج گرديد، كروميت استخراجي از معدن فرومد جهت توليد بي كرومات پتاسيم در كارگاههاي سنتي و همچنين آجرنسوز مورد مصرف قرار ميگرفت و مقداري نيز از كروميت استخراجي صادر ميشد، استخراج كروميت از اين معدن چند سالي بيشتر دوام نداشته و در طي سالهاي (1329 - 1323) اين معدن تعطيل ميگردد، در ابتدا استخراج كروميت و صادرات ان بوسيله دولت انجام ميگرفت و سپس شركتهاي نيمه دولتي و خصوصي نيز اين كار را در دست ميگيرند، معادن كروميت در برخي سالها به دلايل اقتصادي تعطيل و همزمان با ترقي بازار جهاني و افزايش ميزان تقاضا در آن، مجدداً اقداماتي جهت استخراج به عمل آمده و معادن دوباره تجهيز و راه اندازي گرديده اند. در حال حاضر (سال 79) 30 معدن در حال بهره برداري در سطح كشور و در استانهاي خراسان، سمنان، فارس، كرمان و هرمزگان وجود دارند كه در سال 78، 353771 تن و در سال 79، 161138 تن كروميت از آنها استخراج شده است، كلوخههاي استخراجي و سنگ جوري شده كروميت بدون عمليات فرآوري خاصي صادر ميشود، خاكههاي كروميت كرم عيار در واحدهاي فرآوري موجود در معدن فرآوري شده و در صنايع و واحدهاي مختلف داخلي مورد مصرف قرار ميگيرد، در طي سالهاي اخير ميزان توليد اين ماده معدني روندي صعودي داشته، اما در سال 79 به ميزان قابل توجهي از توليد آن در كشور كاسته شده است. در ادامه به بررسي ميزان توليد و روند آن و مشخصات واحدهاي فرآوري خواهيم پرداخت. ميزان توليد کروميت و روند آن در ايرانميانگين توليد كروميت در اين دوره ( 1990-1999)در ايران 8/240457 تن بوده که از 77189 تن در سال 1990 به 114780 تن در سال 1993، 322367 تن در سال 1996 و 311235 تن در سال 1999 افزايش يافته است (جدول 49 ). جدول 49- ميزان توليد كروميت در ايران در سال هاي 1990 تا 1999 بر حسب تنشکل 18 - ميزان توليد كروميت در ايران در سال هاي 1990 تا 1999 ميانگين توليد كروميت در اين دوره ( 1997-2001)در ايران با نرخ رشد 91/38%، 6/135549 تن بوده که از 104509 تن در سال 1997، 154460 تن در سال 1999 و 145170 تن در سال 2001 افزايش يافته است (جدول 50 ). ايران در سال 2000 و 2001 از نظر ميزان توليد كروميت مقام 7 جهان (82/2 % توليد جهان) را به خود اختصاص داده است) ( World Mining Data / Vienna 2003.جدول 50 - ميزان كروميت در ايران در سال هاي ( 1997- 2001 ) بر حسب تنشکل 19 - ميزان كروميت در ايران در سال هاي ( 1997- 2001 )معادن كروميت ايران در برخي سال ها به دلايل اقتصادي تعطيل و همزمان با ترقي بازار هاي جهاني و افزايش ميزان تقاضا در آن مجدداً اقداماتي جهت استخراج اين معادن به عمل آمده و معادن روباز تجهيز و راه اندازي گرديده اند. ميزان توليد كروميت در طي سال هاي 1378-1368 داراي نوساناتي بوده و ليكن يك روند نسبتاً صعودي مي باشد. بيشترين ميزان توليد در طي اين سال ها به صورت كلوخه بوده، پس از آن توليد كروميت به شكل خاكه و كنسانتره صورت گرفته است.ميانگين توليد کانسنگ و کنسانتره كروميت در اين دوره ( 1997-2001)در ايران با نرخ رشد 6-%، 4/266 هزارتن بوده که از 324 هزارتن در سال 1997، 368 هزارتن در سال 1999 و 178 هزارتن در سال 2001 افزايش يافته است (جدول 51 ). كاهش توليد كروميت در سال 1379 را مي توان مرتبط با كاهش قيمت آن در بازارهاي جهاني دانست. اين كاهش توليد كاملاً منطبق بر توليد جهاني مي باشد. همچنين در ايران علاوه بر كروميت، فروكروم نيز توليد مي شود كه روند توليد آن تقريباً مشابه كروميت است.جدول 51 - ميزان توليد کانسنگ و کنسانتره كروميت در ايران در سال هاي 1997- 2001 بر حسب هزارتنشکل 20 - ميزان توليد کانسنگ و کنسانتره كروميت در ايران در سال هاي 1997- 2001 برطبق آنچه كه تاكنون گفته شده است ذخاير كروميت ايران در مجموعههاي افيوليتي و افيوليت ملانژهاي شمال شرق و جنوب شرق واقع شده و در نقاط مختلف كشور، بويژه در استانهاي هرمزگان، كرمان، سيستان و بلوچستان، سمنان، خراسان و فارس پراكنده ميباشند و بيشترين ميزان توليد اين ماده معدني از معادن فارياب و اسفندقه صورت ميگيرد.جدول52-ميزان توليد کروميت (کلوخه و کنسانتره )در استانهاي مختلف کشور ميزان توليد كروميت در ايران در طي سالهاي (78 - 68 ) اگر چه داراي نوساناتي بوده، اما در مجموع داراي يك روند نسبتاً صعودي بوده است و از حدود 76 هزار تن در سال 68 به حدود 353 هزار تن در سال 78 افزايش يافته است، كه با توجه به افزايش تعداد معادن در حال بهره برداري امري طبيعي به نظر ميرسد، با اين وجود در سال 79 با يك كاهش چشمگيري همراه بوده و به حدود 161 هزار تن ميرسد، بيشترين ميزان توليد در طي اين سالها به صورت كلوخه بوده و پس از آن توليد كروميت به شكل خاكه و كنسانتره صورت گرفته است، بر اين اساس در رشد توليد در بخش معدن، افزايش توليد كروميت از جايگاه خاصي برخوردار است. متوسط نرخ رشد سالانه كروميت در طي سال (75 - 67)، 21% گزارش شده است.جدول 53-ميزان و ارزش کل توليد کروميت در طي سال هاي (80-68)توليدكنندگان کروميت در ايرانالف ) معادن فارياب : معدن فارياب در جنوب و جنوب شرقي ايران در فاصله 135 كيلومتري شمال شرقي بندرعباس و شمال ميناب واقع شده است. از جمله مهمترين عدسيهاي كروميت معدن فارياب ميتوان به شاهين، شهريار، امير وابراهيم اشاره كرد. محوطه معادن امير وشهريار از نظر مرفولوژي از دو واحد مرتفع يكي بنام كوه امير و ديگري كوه شهريار تشكيل دشه كه در بين آنها درة امير - شهريار قرار گرفته است (محل كارخانة پرعيارسازي كروميت). كروميتهاي اين منطقه به صورت كلوخه اي و دانه ريز است و به طور نسبي بيش از 47 درصد 3O2Cr دارد. تركيب كاني شناسي بيشتر كروميتي - سرپانتيني است. فلوشيت پروسة توليد در معادن شركت فارياب در شكل (21) نشان داده شده است. مشخصات محصولات نهايي قابل فروش در معادن فارياب نيز در جدول (54) آورده شده است. جدول 54-مشخصات محصولات نهايي قابل فروش در معادن فارياب كارخانة پرعيارسازي كروميت فاريابي : اين كارخانه در دره اي بين دو معدن شهريار و امير قرار دارد و محل كارخانه دقيقاً در حد واسط اين دو نقطه قرار گرفته است. در اين كارخانه سعي شده كه از توپوگرافي منطقه حداكثر استفاده به منظور بهره گيري از نيروي ثقل به عمل آيد. اسكلت كارخانه فلزي است و دستگاهها با توجه به طرح اوليه جانمائي مناسبي دارند. مواد استخراج شده توسط كاميون حمل و به دو بونكر با ظرفيت كلي 120 تن وارد ميشود. بونكرها در ارتفاعي واقع شده اند كه كاميونهاي حامل مواد معدني ميتوانند از طريق يك جادة مناسب به قسمت فوقاني آن برسند و از آنجا مواد را به داخل بونكرها تخليه كنند. مواد قبل از ورود به بونكر بر روي نرده اي مناسب با ابعاد 40 ميلي متر ميريزد تا قطعات درشت تر از 40 ميلي متر از آن جدا شوند. در بخش تحتاني بونكر يك تغذيه كننده با ظرفيت 25 تن در ساعت براي هر بونكر پيش بيني شده است. مواد از بخش تغذيه كننده با عيار نسبي 38 درصد وارد يك سنگ شكن فكي به ظرفيت 25 تن در ساعت ميشود. ابعاد محصول خروجي در حدود 4 سانتي متر است. مواد خارج شده از سنگ شكن توسط يك نوار نقاله به طول تقريبي 12 متر و با سرعت تقريب 60 متر در دقيقه بر روي سرندي كه در طبقه سوم كارخانه قرار گرفته است منتقل ميشود. اين سرند دو طبقه است و سه محصول با ابعاد درشت تر از 18 ميلي متر،بين 5 تا 18 ميلي متر و ريزتر از 5 ميلي متر توليد ميكند. مواد درشت تر (18 ميلي متر) وارد يك سنگ شكن مخروطي با ظرفيت تقريبي 15 تن در ساعت ميشود. مواد 5 تا 18 ميلي متر نيز به همين نحو انجام ميشود ولي ذرات زير 5 ميلي متر وارد يك بونكر ميشود. محصول سنگ شكن مخروطي توسط نوار نقاله، بار در گردشي را با سرند تشكيل ميدهد. مواد زير 5 ميلي متر توسط يك الواتور به سرندي دو طبقه كه به روش تركار ميكند وارد شده و پس از طبقه بندي، موادي با ابعاد درشت تر از 3 ميلي متر، بين 7/0 تا 3 ميلي متر و زير 7/0 ميلي متر توليد ميشود. مواد درشت در از 3 ميلي متر به مدار جيگ و داگ راه مييابد. مواد 7/0 ميلي متر نيز به مدار مارپيچها هدايت ميشوند. تعداد جيگهاي سري دوم 9 عدد است كه از اين تعداد 7 عدد در بخش اول و قسمت بالا قرار دارند و ظرفيت هر يك 5/2 تن است. كنسانتره اين بخش به\ انبار مربوط به خود ارسال، ولي باطله به دو عدد جيگ كه در طبقه پايين تر قرار گرفته وارد شده و مجدداً پرعيار ميشوند. تعداد جيگهاي وداگ نيز 5 عدد ميباشد كه از بين آنها دو جيگ در طبقه پايين عمل پرعيار سازي مجدد را انجام ميدهند. باطله حاصل از اين جيگها به مدار مارپيچها هدايت شده و پس از شستشو و آبگيري به بخش انبار كنسانتره هدايت ميشود. در طبقة زيرين كارخانه 3 نوار نقاله وجود دارد كه اولي باري محصول كنسانتره تا حد نيم ميلي متر حاصل از مارپيچ و دومي براي محل ذرات 5/0 تا 4 ميلي متر حاصل از كليه جيگها و نوار سوم براي حمل باطله، پيش بيني شده است. مواد حاصل از سرند 7/0 ميلي متر نيز وارد مارپيچها ميشوند. تعداد مارپيچهاي كوچك 5 و تعداد مارپيچهاي بزرگ 2 عدد است. به طوركلي عيار كنسانتره به ندرت به 50 درصد ميرسد و بازيابي به طور نسبي در حدود 60 تا 65 درصد است. آب مصرفي پس از جمع آوري و بازيافت مجدداً مورد استفاده قرار ميگيرد. فلوشيت كلي كارخانه در شكل (21) نشان داده شده است.پالايشگاه فروآلياژهاي آبادان : پالايشگاه فروآلياژهاي آبادان در 6 كيلومتري مجتمع معدني آسمينون و در دو كيلومتري جاده اصلي بندرعباس - كهنوج واقع شده است و داراي دو كوره از نوعSubmerged Arc Furnace با ظرفيت هر كدام 5/12 مگاوات ميباشد كه يكي از اين كورهها به توليد فروكروم پركربن و ديگري به توليد فرومنگنز پركربن و فروسيليكو منگنز اختصاص يافته است. ساير بخشهاي پالايشگاه شامل خط آماده سازي مواد اوليه (سنگ شكنها، سرندها و مخازن ذخيره مواد) برجهاي خنك كننده، تاسيسات غبارگير، تاسيسات سنگ شن و دانه بندي محصول، منابع و مخازن آب، پست برق و ساختمانهاي خدماتي، اداري و انبارها ميباشد. مقدار توليد و فروش داخلي و خارجي معادن در حال بهره برداري كروميت ايران را در جدول 40 ميتوان مشاهده كرد. فلوشيت پروسة توليد محصولات مختلف در پالايشگاه فروآلياژهاي آبادان در شكل (22) نشان داده شده است. همچنين مشخصات محصولات نهايي توليد شده در پالايشگاه به صورت جدول (55) ميباشد.جدول 55-ميزان توليد ،فروش داخلي و خارجي معادن کروميت در حال بهره برداري ايران در سال 80شکل 21-فلوشيت کارخانه فرآوري کروميت فارياب شکل 22-فلوشيت پروسه توليد در پالايشگاه و آلياژههاي آبادان جدول 56-مشخصات محصولات نهايي توليد شده در پالايشگاه فرو آلياژهاي آبادان خط توليد فروكروم پركربن در پالايشگاه فروآلياژ آبادان : مواد اوليه : براي توليد فروكروم، مواد اوليه مورد نياز مطابق جدول شمارة (57) مصرف ميشوند. اين مواد قبل از شارژ به كوره در بخش آماده سازي مواد اوليه سنگ شكني و سرند شده و پس از رسيدن به ابعاد 15 تا 80 ميلي متر در مخازن جداگانه نگهداري ميشوند ودر هنگام مصرف با نسبتهاي مشخص مخلوط شده و در كوره شارژ ميشود.جدول57-مواد اوليه توليد فروکروم پرکربن - فرآيند ذوب و تخليه : كوره توليد فروكروم، كور
۱۳۸۸ تیر ۱۴, یکشنبه
۱. داوینچی همزمان با یک دست می نوشت و با یک دست نقاشی می کرد ! ۲. هیتلر از مکان های بسته وحشت داشت ! ۳. مار می تواند تا نیم ساعت بعد از قطع شدن سرش نیش بزند ! ۴. هر انسان تا ۸ دقیقه بعد از قطع گردنش هنوز به هوش است ! ۵. اغلب مارها ۶ ردیف دندان دارند ! ۶. وقتی به خورشید نگاه می کنید ۸ دقیقه قبل از آن را مشاهده می کنید ! ۷. قلب میگو در سر آن واقع است ! ۸. ظروف پلاستیکی تقریبا ۵۰ هزار سال در برابر تجزیه مقاومند ! ۹. حدود ۲۵۰ نفر از محققان ناسا ایرانی هستند و رئیس کامپیوتر ناسا یک ایرانی است ! ۱۰. دانشمندان دریافته اند مورچه ها هم مانند انسان ها صبح ها خمیازه می کشند ! ۱۱. حس بویایی مورچه با سگ برابری می کند ! ۱۲. آیا می دانستید تصمیم بر این بود که کوکا کولا به عنوان دارو استفاده شود ؟! ۱۳. با ۳۰ گرم طلا می توان نخی به طول ۸۱ کیلومتر درست کرد ! ۱۴. فنلاند از ۱۷۰ هزار و ۵۸۵ جزیره تشکیل شده است ! ۱۵. زمین در آغاز پیدایش ۲۰۰۰ بار بزرگتر از حجم کنونی اش بود ! ۱۶. در زبان عربی برای کلمه شمشیر ۸۵۰ واژه مختلف وجود دارد ! ۱۷. گرانترین کفش دنیا ۱ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان است ! ۱۸. برای تخمین زدن حشره های روی زمین کافیست به ازای هر انسان ۲۰۰ میلیون حشره ریز و درشت در نظر بگیریم ! ۱۹. کوسه با شنیدن ضربان قلب طعمه خود، آن را پیدا می کند ! ۲۰. فیل تنها حیوانی است که نمی تواند بپرد ! ۲۱. قلب وال در هر دقیقه فقط ۹ بار می زند ! ۲۲. ایرانیان در انگلیس ثروتمندترین قشر هستند حتی ثروتمندتر از ملکه الیزابت ! ۲۳. در سال ۱۳۸۰ تعداد گوسفندان زلاندنو ۴۴ میلیون راس اعلام شد در حالی که جمعیت این کشور ۴ میلیون نفر بود ! ۲۴. قوه چشایی پروانه در پاهای آن تعبیه شده است ! ۲۵. جوانان هندی شادترین و ژاپنی ها افسرده ترین های جهان هستند ! ۲۶. مغز در هنگام خواب فعالتر از وقتی است که تلویزیون می بینید ! ۲۷. ۹۰% سم مار از پروتئین تشکیل شده است ! ۲۸. چشم انسان معادل یک دوربین ۱۳۵ مگا پیکسل عمل می کند ! ۲۹. آب دریا بهترین ماسک صورت است ! ۳۰. سرعت عطسه یک انسان برابر است با ۱۶۰ کیلومتر در ساعت !
۱۳۸۸ تیر ۱۳, شنبه
۱۳۸۸ تیر ۹, سهشنبه
ديگر كسي به صحبت من دل نمي دهد
دل بر حكايت من غافل نمي دهد
قطع اميد از من ديوانه كرده اند
ديوانه اي كه باج به عاقل نمي دهد
دل را ببين كه با همه ي بي مراميت
حتي طناب ياد تو را ول نمي دهد
گر مست باده هم نشدي حرمتت بجاست
ساقي پياله را به اراذل نمي دهد
چون خوب بنگري همه در جبر مطلقيم
جبري كه اختيار به فاعل نمي دهد
مي كو بدم به موج جفا يار با وفا
دريا هميشه بوسه به ساحل نمي دهد
بر او نگاه كن كه به جز او كسي دگر
در شيب تند حادثه منزل نمي دهد
در حسرت قمار وصالش نشسته ام
تاس شكسته ام كه مرا قل نمي دهد
نگاهی به فرهنگ عامیانه در استان کرمان
فرهنگ عامیانه بخشی از فرهنگ توده مردم است که تخیل ، احساس ، آرزو و اندیشه ها ی گوناگون را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده و دگرگونی معیارهای زیبا شناسی و اخلاقی هر دوره از زندگی یک قوم را آشکار می کند . علاقه روستائیان به حفظ نست ها و اقتضای شیوه ی زندگی آنها با طبیعت باعث افزایش تخیل آنهاست .فرهنگ عامیانه و فولکلور مجموعه ای از دانستنی ها و باورها و رفتارها گروهی ما موازین علمی و منطقی جامعه انطباق ندارد و اجرای آنها برحسب عادت ، تقلید و همچشمی و سرگرمی است . این دانستنی ها عبارتند از آداب و رسوم ، تولد ، مرگ ، ازدواج ، و نحوه زندگی ، کشاورزی ، جشن ها ، پیشگوئی ها ، خرافات ، طبایت ها ، بازی ها ، آوازها ، قصه ها ، و سایر آداب و اعتقادات که بیانگر چگونگی تفکر و نحوه ی زندگی مردم در طول اعصار مختلف است .فولکور متشکل از دو جزء به معنای دانش عوام و به معنای دانشی ها و برای اولین بار در انگلیس به عنوان مقاله ای قرارگرفت که درباره ی دانش عامیانه و آداب و رسوم سنتی بود . بعدها توسط رشید یاسمی عنوان مقاله ای به معنای دانش عامیانه و دانستنی ها ی مردم انعکاس یافت .ویژگی و خصوصیات فرهنگ عامیانه1- برپایه میراث و اصول تمدنی قدیمی و کهن بنا شده است .2- باهیچ گونه و روش علمی و استدلال منطقی همراه نیست3- ابداع کننده و زمان شروع آنها مشخص نیست .4- مقدار زیادی از آن اعمال و رفتارهای بی ادبانه و خارج از نزاکت که در ادبیات رسمی جایی ندارد .از آنجایی که در فرهنگ ایرانیان ادبیات و علوم در انحصار طبقه اشراف و دربار بوده است در کتب تاریخی کمتر می توان نشانی از اوضاع فرهنگ عامیانه مردم ایران یافت . بنا براین می توان چنین پنداشت که جزئیات زندگی عامه مردم ایران به حالت مظلومانه در پشت وقایع تاریخی ، اجتماعی مانده است . پس برای ریشه یابی فرهنگ عامیانه باید هر کدام از گونه های مختلف آن را تجزیه و تحلیل کرد .اعتقادات رایج1- اعتقاد دارند که چشم زخم یا شوری چشمی قدرتی دارد که می تواند بسیاری از کارها را از حالت عادی خارج کند و برای از بین بردن قدرت آن باریختن آب دهان بر روی فرد یا شی ء مورد نظر از قدرت چشم زخم می کاهند برای این که چشم زخم زنان بر روی نوزاد اثر نکند نزدیکان آن نوزاد مقداری از موهای خود را برروی آتش می سوزانند .2- گربه کشتن و به دنبال شغال رفتن نحس می دانند .3- مو محافظ انسان است و زنان زائو را در مقابل اجنه محافظت می کند .4- پاشیدن جو و گندم به اطراف خانه منزله حصار و پاسبانی است .5- در شب نمک و شیر از خانه بیرون نمی برند زیرا باعث کم شدن رزق می شود .6- دخیل بودن و دستمال اویختن به درختان موجب آوردن حاجات می شود .7- خواب دیدن دعوت و بخشش مرده را نحس می پندارند .8- باز شدن در کوزه یا لوله و هر چیز استوانه ای به طرف کسی علامت جنگ است .9- روز شنبه ، دوشنبه ، چهارشنبه ، به عیادت مریض و پرسه نمی روند.10- در کتاب گرفتن و دعا گرفتن برای بیشتر بیماریها مانند چشم زخم و غیره مفید است .11- شنبه و یک شنبه به طرف آفتاب مسافرت نمی کند .12- یکشنبه و جمعه به طرف قبله مسافرت نمی کنند .13- سه شنبه و چهارشنبه به طرف شمال مسافرت نمی کنند .14- پنجشنبه به طرف جنوب مسافرت نمی کنند .15-هنگامی که خشکسالی بود و باران نمی آمد رسمی بدین طریق بود که تکه سنگی را داخل خمیر آرد می کردند و به آن خمیر نام می پختند و آن نان ها را بین مردم توزیع می کردند اگر نانی که سنگ در آن است قرار گرفته به هر کس می رسد او را می گرفتند و با دست مشتی به پشتش می زدند ، می گفتند بگو کی باران می آید هنگامی که نانها را بر در خانه ها توزیع می کرد این شعر می خواندند .ای خدا یوربده بارون بده جوجه جوکارون بدهاز رن به مسکینن بده گندم به سالارن بدهجای سالارن کجاست زیر تخت مصطفی استمصطفی در منبر است منبر پیغمبر است .می روم پیش علی می کشم قوچ و نریهر هر میش لاغری دنبه بشون بپروری16- درخت به عنوان پاسبان انسان است است و اگر درختی که بر در خانه است زود و پژمرده شود برای آن خانه نحس استغذاهای سنتی :- فراورده های گوشت :1- تباهگ : گوشتی که مدتی در آب جوشانده و سپس آن را خشک می کند و در هوای آزاد نگهداری می کنند تا چند هفته بعد مورد مصرف قرار گیرد .2- حلوا خرما : چنگال . ترکیبی از خرما ، روغن ، و نان که به آن سمونوک نیز می گویند .3- مدر : ترکیبی از دوغ ، خرما ، روغن و آرد می باشد .4- مستوک : خرمای آفتاب زده که در برگهای نخل کمتر از 500 گرم بسته بندی می شود .- فراورده های شیر:1- لچ : شیر جوشانده که داخل کیسه به مدت چندین روز نگهداری میشود.2- مسکه : روغن حیوانی قبل از جوشاندن که به آن کره می گویند .3- شلک : گیاهی است که بیشتر در کشتزارها می روید و به صورت بخته مصرف می شود .4- سمسیل : گیاهی شور که چاشنی غذا است و جای سبزی مصرف می شود .5- ترشالک : گیاهی ترش که در شنزار می روید و به صورت خام مصرف می شود .- انواع نان1- تیمش : نان نازک که روی تابه می پزد.2- سیلک : نان معمولی که روی تابه می پزد .3- پتیری : نان که روی ریگهای داغ یا سنگ می پزد4- قرسک : نان خمیری ضخیم که داخل تنور می پزد .سنت ها و آداب و رسومسنت در لغت به معنی راه و روش ، طریقه و عادت است و به مفهوم دینی عبارت است از رفتار و اعمالی که نفس صریح کتاب دینی درباره آن وجود ندارد . مفهوم غیر دینی آن در مردم شناسی مورد مطالعه قرار میگرد .معمولا به صورت جمع و مترادف با آداب و رسوم بکار می رود . در این زمینه سنت و آداب و رسوم عبارتند از اعمال و رفتارهایی که در خانواده ، قبیله و جامعه از زمانهای گذشته به ارث رسیده و برای انجام آن اعمال در رفتار ، دلیل منطقی یا دستور صریح یا قانون مدنی وجود ندارد . سنن و آداب و رسوم که در شمار دانش عامیانه ( فولکور ) محسوب می شود دارای چندین ویژگی است که عبارتند - رواج و اجرای آن عمومیت داشته باشد- اجرای آن در جامعه تداوم داشته و حداقل از یک نسل به ارشاد رسیده باشد بطور عادی و غیر اجباری افراد جامعه به آن عمل کنند .هر سنت معمولاً در بدو پیدایش بدعت شمرده می شود و رفته رفته به دلیل تکرار به سنت مورد قبول عامه تبدیل می گردد . گاهی انسان اعتقادات خرافی را با سنت ها و آداب و رسوم درهم می آمیزد که باعث پیدایش گونه های متفاوت اعتقادات و سنت ها می گردد . از آنجا که آداب و رسوم جزء زندگی معنوی محسوب می شود . باورهای یک قوم در ارتباط با شرایط زیست محیطی یا باورها اقوام دیگر متفاوت است ، زیرا آداب و زاییده آنها نیستند ، بلکه طی قرون متمادی در طول زندگی نسل ها مختلف بوجود آمده اند ، با مطالعه این باورها در کنار عناصر دیگر فرهنگ ، می توان نحوه زندگی و تفکر آن قوم را شناسایی کرد .انواع بازیها :1- بازیهای رقابت گروهی 2- بازیهای رقابت فردی1- بازیهای ( رقابت گروهی )1- رمازا :در این بازی که در زمینهای شنی و نرم انجام می شود ، افراد به دو گروه تقسیم می شوند . یک گروه به عنوان مهاجم و یک گروه به عنوان مدافع کار دفاع از یک نشانه که به آن آب ( یو ) می گویند برعهده می گیرند . هنگامی شروع بازی نفراد با دست راست و پای چپ را از پشت یا بالعکس گرفته و با سروسینه و یک دست دیگر به حریف حمله می کنند . هر کس پای او به زمین برخورد کند خود به خود از دور بازی حذف می شود . گروهی که مهاجم هستند سعی دارند یاران خود را بیشتر به نشانه آب برسانند وگروهی که محافظ هستند . سعی در درفاع از آن نشانه و دور کردن حریف دارند در پایان نفرات گروه مهاجم که به آب رسیده اند با نفرات گروه محافظ که هنوز در دور بازی هستند سنجیده می شوند هر گروه که نفرات آنها بیشتر باشند برنده است و در دور بعدی می توانند مهاجم بازی شوند .2- چه گریستکا :این بازی حالت کشتی آزاد است که دو نفر سر و گردن و پاو دست همدیگر را می گیرند تا چه کسی پیروز خواهد شد .3- چوس :این بازی همان کشتی سنتی است : دو نفر هم وزن همدیگر می گیرند ، تا حریف خود را به زمین بزند ، اگر کسی پای خود را پشت پای حریف بدهد خطا است و به آن ( پاپلنگ ) می گویند .4-پت پ توکا :نوع بازی گروهیرقابت : فردیتعدا بازیکن : نامحدودمیدان بازی محیط اطراف یک نشانه به آب معروف است .شیوه انتخاب نگهبان آب : سرگروه بازی با یک سلسله اسم های بازیکنان را می خواند . آخرین اسم نام هر کس شد او باید نگهبان آب باشد . این اسم ها عبارتند ییلک ، بیلک ، ترکن ، ، تمیلک ، می پر ، تازی ، کلم ، بشماره ، تاسک ، توسک ، مردک ، روسک .نحوه بازی بدین ترتیب یک نفر نگهبان آب می شود و بقیه بازیکنان می خواهند به طور مخفیانه و سریع خود را به آب برسانند ، نگهبان قبل از اینکه بازیکنان به آب برسند باید آنها را بادست لمس کند یا با سی ء ضربه ای به آنها بزند به این ترتیب آن بازیکن حذف می شود .نحوه بازی در شب . در شب لازم است نگهبان فقط بازیکنان را ببیند و افرادی که می بیند باید به کمک او بیایند و زدوتر دیگر بازیکنان را پیدا کند .5-گرمچکا :ابتدا بازیکنان به دو گروه تقسیم می شوند . یک گروه دور هم جمع می شوند یکی شیی ء را داخل پاها و دست ها ی یکی از اعضای گروه قایم می کنند گروه مقابل باید بگویند که شی داخل دست های چه کسی است و هر کس او را پیدا کرد باردیگر خود قایم کنند آن در میان گروه می شود .هنر های دستیدرگذشته رونق بسیاری و امروز به دلیل تحولات اجتماعی اقتصادی نوین کم رنگ شده بیشتر صنایع پیرامون نخل رایج هستند .حصیر بافیدر صنایع حصیر بافی از نوعی نخل زینتی و بی ثمر به نام محلی داز استفاده می کنند این درخت بیشتر در صحرا به صورت خود رویی می رویدصنایع حصیر بافی عبارتند از :کپاش : حصیر معمولیپریگ : ظرف بزرگی که خرما را پس از چیدن در داخل آن می کنند .سند : ظرف بزرگی که خوشه ها را داخل آن می کنند .چیلک : بندهای بافته شده بلند که برگ های دختی شبیه نخل به نام محلی داز می باشد .سواس : کفشی که از بندهای نازک نخل و داز بافته می شود .کپرهایی که با برگ نخل و یا داز می سازند به نام توپ یا دوار پی وری هستندشک بافی ( سیم بافی ) گلابتون دوزی ، خوس دوزی ، لحاف دوزی ، خورجین دوزی ، و قالی بافی از هنر های دستی این مناطق است .گاه شناسینام ماههای یک سال قمری1- محرم ( آشور ) 2 صفر ( صفر) 3- ربیع الاول 4- ربیع الثانی 5- جمادوالاثانی ( چهار برادران )7- رجب ( رجو) 8 شعبان ( شابن ) 9 رمضان ( رمدن ) 10- شوال 11- ذیعقده ( دوبرادران ) 12- دیحجه ( عید )ستاره شناسی :پور : ستارگانی به صورت جمعی مهر ماه شام و فروردین ماه موقع سحر در آسمان پیدا می شوند . از این ستارگان برای کاشت و برداشت گندم و جو استفاده می کردند و در این باره می گویند .پورشم – جوبه شمپور : ستارگان پور / شم : شام اول شب / بشم : بریز یا بپاش / . ( با ستارگان پورشام جوکار ) / پور سحر جوبه لحر / لحر : خانه 2- بزرگ شدن و به سن بلوغ رسیدن در اینجا به معنی دور کردن و رسیدن ( ستارگان پور سحر جورا دور کردن )پشتَ پریری سه روز قبلپریری دو روز قبلدوش دیروزامرو امروزامشو امشبصباح فردا صبحفردا دوروز بعدپس فردا سه روز بعدپس فردا شو سه شب بعداوقات شبانه روزکروس خروسخوانپیش بیوم قبل از صبحوابیوم صبحسحر گاه اندکی قبل از طلوع خورشیدرودره موقع بالا آمدن آفتابپیشی ظهر قبل از ظهردل ظهر ظهربعدی ظهر بعد از ظهریوار عصرپسین عصرمغرب موقع غروب خورشیدپس شو اول شبشم موقع شامنصف شو نصب شبآخر شو پایان شبادبیات شفاهیضرب المثل1- آدم حلال زاده نُمی بِگه منزلی بموش : ( آدم حلال زاده اسمش رو ببر جاشو تمیز کن )2- اگه گوشنم گشنه ی نازم : اگر گرسنه ام بخاطر ناز کردن گرسنم اگر برهنه ام برهنه پیراهن قیمتی آستین بلند هستن اگر برهنم برهنه آستنی دارازم3- اول بپرس بعداً بترس : اول سوال کن بعد هر کاری دلت می خواهد بکن4- اویتی تمی تو کتلن خو بکن : می خواهد خودش را عزیز کند .5- ای کِردی دوماد ، دلم ای دح رو : از کردار دامام دلم از دخترم سیر شد6- ای درن در بمونه قوله کهنه بخونه : از درها در بماند قواله ی کهنه بخواهد7- بهونه چکون زیر نکون : به بهانه کسی دیگر چیزی را خواستن8- تٌ ای خوه مٌ ای برا زیادیت ای کجا : تو از خواهر من ازبرادر زیادی تو از کجا9- چن چٌنک زنون کشار مردن : سخن چینی زنها و کشت و کشتار مردها10-دل جگر کتک نابو تخم سگ آدم نابو : پیله کردن روی کاری که انجام نمی شود .11- زنمی چه منی چه گونی : چیزی که ضرر دارد کم و زیادش مهم نیست .12-سرای سراگرد بار ای هم تنگ : هر کسی با همسر خود می گردد و هر باری با هم وزن خود به منزل می رسد .13- مردی نامردی هفت قدم : مردی و نامردی باهم فاصله ای ندارند14- منای مکن ای مردم بند اگری و شنکن : کسی دیگر را مورد تمسخ قرار ندهد که یک روز می رسد خودت نیز به شکل او گرفتار شوی15- همسایه یحلی من پندی بکن : از همسایه گله نکن به از او عبرت بگیر .چیستان :1- آن چیست که عالم زیر آن است ؟ قلم2- از خدا پائین تر از آدم بالاتر ؟ آدب خوب3- از پیغمبر پاکتر ؟ آب روان4- استاد درویشان کیست ؟ حضرت علی (ع)5- بغلش بسته سرش بسته همه جایش بسته میان کشورش گل سرخ نشته ؟ هندوانه6- بن اش نم نم آب ، کمرش شور مزار سرش مثل بازار ؟ درخت خرما7- بن اش تخته سرش آهن زبان ترکی خداشناس ؟ تفنگ8- خودش به اندازه پشکل صدایش به اندازه نرخر ؟ قورباغه9- دو در هوا چهار در زمین ؟ بز10- سروته اش بسته سوز الی میان خفته ؟ روغن11- شتری از لاغری مرد بس پی داشت ؟ شتر لاغری بارش پی بود مرد .12- شش پا و دو سر دارد هر سر یک من بار دارد ؟ ترازو13- عجایب صنعتی دیدم در این دم سوار آهویی سه آدم ؟ سه انگشت روی قلم14- گنبدی از دور دیدم در و پنجره اش نبود پر از آب و پشتش نم بود ؟ تخم مرغ15- مرده هفده تا کفن یکی باید طوری کفن گرفت که کفن اضافه بیاید ؟ نماز16- ناز نازان می رود دست ندارد ، پا ندارد ، را به دندان می رود ؟ سوزن خیاطی17-نفری آمده از همدان هم کوچک هم نادان غذایش چیز بی استخوان ؟ نوزاد18- یک من گوشت یمن نمک ابها شور گوشتها بی نمک ؟ تخم مرغ آبپز19- بیست و نه مرد جنگی در یک اتاق هریک با اسب و شمشیر و یراقهر یکی در ملک خود حاکم شود هر کس این معنی را نداند زوجه اش گردد طلاق ؟ حروف الفبا20- توسفید همچون برفی به دلت نیاید حرفیمن سیاه و سرشکسته سرمن شکاف نداردتوبه زیر و من بالا توضعیف که من می جنبم ؟ قلم نی و کاغذ21-نصفش دم است اول و آخرش گم است .در خاک منزلش بود برسنگ بکو بافندش برآتش سوزاتندش ؟ گندمگویشریشه و گویش قلعه گنج در زبانهای ایرانیگویش مردم منوجان . رودبارزمین ، کهنوج ، قلعه گنج و سایر مناطق همجوار در دوره جدید زبان فارسی مربوط به شاخه زبانهای مرکزی و جنوب ایران است که به شاخه گروه جنوبی غربی میانه حروف به پهلوی ساسانی و اشکانی پیوند می خورد و در دوره ی باستان دنباله زبان فارسی باستان است . با بررسی و مطابقت واژگان و لغات فارسی باستان میانه با گویش مردم رودبار زمین ، به این نتیجه می رسیم که این گویش در مقابل تحولات صوتی و واژگانی زبان نسبت به دیگر گویش های زبان فارسی کمتر دچار تحول و دگرگونی شده است . مصوتهای مرکب و تلفظ باستانی و میانه بسیاری از لغات در این گویش گواهی برای تأئید این مطلب است که گویش نسبت به دیگر گویش های فارسی به زبان فارسی میانه و باستان نزدیکتر است . همچنین وجود لغات و اصطلاحاتی که معادل آنها در گویش های فارسی یافت نمی شود ، بیانگر این است که این گویش بسیاری لغات ، اصطلاحات وفرهنگ ایران باستان را زنده نگه داشته است اما امروزه تحولات دنیای نوین شکاف زبانی را بین بزرگسالان و تحصیل کردگان جوان بوجود آورده که موجب غفلت در این گنجینه زبانی شده اند .
__________________
۱۳۸۸ خرداد ۲۳, شنبه
۱۳۸۸ خرداد ۵, سهشنبه
۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۸, دوشنبه
۱۳۸۸ اردیبهشت ۸, سهشنبه
تاريخچه جيرفت
مورخين و جهانگردان عقيدهدارند كه شهر جيرفت در اثر سيل بنيان كني نابود گرديده و خرابههاي شهر قديمي جيرفت در يك كيلومتري جيرفت فعلي (سبزواران) قرار دارد. خرابههاي شهر قديم را به عهد دقيانوس نسبت دادهاند و از اين خرابهها سكهها و آثار عتيقه بسيار به دست آمده است. جيرفت از دو كلمه (جير) به معني پست و پايين و (افت) به معني افتاده تشكيل شده است و به طور كلي جيرفت به معناي (جلگه پست آبرفتي) است.
نام جيرفت در سال 35 هجري قمري براي اولين بار به مناسبت تصرف آن توسط مجاشع بن مسعود در تاريخ ثبت شده است و از تاريخ نيز مكرر از آن شهر نام برده شده است.
به استناد گفته ياقوت حموي، جيرفت (جرودس) نام داشت. جيرفت قبل از حمله مغول يكي از شهرهاي آباد و ثروتمند جهان اسلام بود. شاهراهي كه از خليج فارس و بندر هرمز عبور ميكرد و راهي كه از هندوستان و از طريق جالق امتداد مييافت در جيرفت به هم متصل ميشد. همچنين كالاهاي تجارتي كه از هندوستان به ايران صادر ميشد از جيرفت به ساير شهرهاي ايران توزيع ميگرديد.
ماركوپولو تاجر و صياح ونيزي از اين شهر به نام (كاماداي) يادكرده است. ظاهراً در زمان عبور وي اين شهر به كلي ويران شده بود.
مراکز باستاني و تاريخي
مقبره اميرحيدر ( گورخان )
اين مقبره يادگاري از دوره صفويه ميباشد كه در باغي بسيار زيبا و محصور از درختان مختلف، در اسفندقه جيرفت قرار دارد. نقشه گنبد آن از داخل چهارضلعي و در مراحل بعد به هشت طاقنما تبديل شده و گنبد مدوري بر روي آن احداث گرديده است.
قلعه سموران
قلعه سموران از سنگهاي مرمر متمايل به قرمز ساخته شده و در فاصله 3 كيلومتري شمالغربي روستاي رودفرق و در60 كيلومتري شرق شهر جيرفت بر بلنداي كوهي احداث شده است. چاه نسبتاً عميق قلعه با گذشت قرون متمادي و آسيبهاي فراوان هنوز عمق خود را حفظ كرده و طريقه سنگ چيني كنارههاي آن بسيار جالب توجه ميباشد.
ساختمان اين قلعه به قرون قبل از اسلام تعلق دارد، اما در قرون اوليه اسلامي بازسازي شده است و در دوران حكومت سلجوقيان قلعه مشهوري بوده است. اين قلعه به علت استحكام و موقعيت طبيعي منطقه شباهت زيادي به قلاع اسماعيليه دارد.
جاذبه هاي طبيعي
ييلاقات دلفارد
يكي ديگر از ييلاقات استان كرمان، ييلاقات دلفارد ميباشند كه از توابع جيرفت به شمار ميآيد و در 30 كيلومتري مسير جيرفت ـ ساردوئيه قرار گرفته و جاده آن آسفالته است. دلفارد از مراكز مهم پرورش زنبور عسل و تهيه عسل است.
ييلاقات در بهشت ( در هزار )
اين ييلاق در مركز بخش ساردوئيه از بخشهاي شهرستان جيرفت در مسير جاده راين به جيرفت و بافت قرار دارد. فاصله مركز بخش ساردوئيه تا كرمان 160 كيلومتر است.
در بهشت كه به آن دوره بهشت نيز ميگويند، در تابستان مركز ييلاق عشاير كوچرو رودبار است. ساردوئيه پوشيده از درخت و جنگل است و چشمههاي آب آن در هر گوشه ميجوشد.
ييلاقات اسفندقه
ناحيه خوش آب و هواي اسفندقه در 72 كيلومتري جيرفت و بافت قرار گرفته است و لذا بوتههاي اسفند آن نيز معروف است. اسفندقه يك بناي با ارزش تاريخي به نام مقبره مير حيدر يا گور خانه دارد كه از دوره صفوي به يادگار مانده است. آب معدني آن به آب بادگشيدكي معروف است و براي امراض پوستي و مفصلي مورد استفاده قرار ميگيرد.
كوه سرشك
اين كوه با ارتفاع 4048 متر در 105 كيلومتري شمالغربي جيرفت قرار دارد و دومين قله از كوههاي هزار است كه سرچشمه رودهاي رود رو و هليل رود ميباشد. از ارتفاعات مهم اين كوه قله (دندانه هنزا) است كه در غرب روستاي هنزا قرار دارد و حدود 3650 متر ارتفاع آن ميباشد.منبع از سایت فرهنگسرای جیرفت
کهنوج
اگر چه قدمت شهر نشینی در محل فعلی کهنوج چندان زیاد نیست اما دشت کهنوج و رودبار در طول تاریخ جایگاه تمدن های بسیاری بوده است. طبق روایات مستند در قرون اولیه اسلامی بندر هرمز به عنوان بندر گاه کرمان از رونق فراوان برخوردار بود و شاهراه بازرگانی هرمز - جیرفت – کرمان نقش مهمی در اقتصاد منطقه ایفا می کرده است. در دشت کهنوج و بر سر این راه نیز شهرهای بزرگی چون رودکان ، منوجان ، ولاشگرد و مغون وجود داشته اند.که دارای بازارهایی بزرگ ، قلعه و حصارهای مستحکم و بناهای عظیم بوده اند. به طوری که مورخان و جهانگردان منوجان را بصره ی ولایت کرمان دانسته اند. در مورد قدمت شهر کهنوج گروهی معتقدند که در سال 583 هجری ملک دینار غزقلعه ای در بالای تپه ی بلندی بنا نهاد که کهنودینار نام گرفت و سپس شهر کهنوج در اطراف آن شکل گرفته است. اما به نظر گروهی دیگر کهن در زبان محلی به معنای قنات و کهنوج به معنای قنات های تازه می باشد. و اظهار می دارند که قلعه منسوب به ملک دینار مربوط به دوره قاجاریه بوده و به نام قلعه ی سعید خان هم اکنون نیز پا بر ا و معروف است.
۱۳۸۸ اردیبهشت ۶, یکشنبه
آن زمان که خورشيد قلب من برای هميشه غروب کرد
آن زمان که خونی که در رگهايم جاری بود برای هميشه خشکيد
آن زمان که لبهايم برای هميشه بسته شد
آن زمان که افکارم من را تنها در ميان آسمان رها کردند
آن زمان که تنها جسمم از ميان رفت روحم به پرواز در آمد
آن زمان من مرده ام
وشب هنگام برای يک بار و آخرين بار من را در خوابت ببين
ببين که چگونه تمام استخوانهايم و تمام افکارم در گمنامی وتنهايی پوسيدند
و من از ميان رفتند
و آن لحظه من تنها يک چيز دارم
و آن خداوند يکتاست که بيشتر از هميشه به او نزديک شده
اما آنگاه مطمين باش
که برای اولين بار از نبودن تو شادانم و افسوس گذشته را نخواهم خورد
زيرا در نبود تو خداوند را در کنار خود احساس می کنم
احساسی واقعی که از تمام وجودم سر چشمه ميگيرد
کوچهايی که ميان من و تو بود از فردا نگفت
از رويای زيبای دنيا نگفت
از سبزی دست های پر محبتت هيچ نگفت
کوچه ای ساکت بود بی خروش بی عشق بود
نميدانم چرا؟
کوچه ای که ميان من و تو بود زيبا نبود
در آبی نگاه تو معنا نداشت مرد
در انتظار پنجره ها را شکسته بود
از اين همه دروغ و ريا شکسته بود
در يک غروب سرد زمستان به خواب رفت
از لحظه ها جدا شد تا آفتاب رفت
باور نمی کنم که به اين سادگی گذشت
از کوچه های خالی مردانگی گذشت
ديدی تمام قصه های ما اشتباه بود
شش دفتر کنار اتاقم سياه بود
ديگر فريب دست قضا را نمی خورم
گندم به پشت گرمی حوا نمی خورم
فردا کنار خاطره ها بيگانه می شوم
در پيچ و تاب جاده ها ديوانه می شوم
در پيچ خوابها بی تو بی تاب مانده ام
از گرمی نگاه تو شب تاب مانده ام
روزی که بی حضور تو آغاز می کنم
در کوچه های خاطره پرواز می کنم
اشکی که از زلا لی عشقم چکيده است
از چشمای پاک تو بهتر نديده است
تقدير من هميشه شکيبايی وفاست
او از ترانه تنهاي ام جداست
مردی که من بر سر راهش نشسته ام
بيگانه ای که از تب عشقش شکسته ام ديگر کنار آينه ها پيدا نمی شود
رويا که بی حضور تو زيبا نمی شود
چرا دنیا پر از حادثه های وارونست...
عاشق کسی می شی که عاشقی نمی دونه...
من به دنبال تو و تو به دنبال یکی دیگه...
هیچ کدوم از ما دو تا به اون یکی راست نمی گه...
من واسه چشمای نازنین تو یه دیوونم...
من دوستت دارم...
من دوستت دارم ولی علتش رو نمی دونم...
حالا که می خوای بری بذار نگاهت بکنم...
چون یه بار دیگه می خوام این دلو ساکت بکنم...
یه چیزی فقط بذار...
یه چیزی فقط بذار روز تولدت٬ هدیمو بیارمو بدم دست خودت...
آدما فکر می کنن عاشقا خیلی غم دارن...
کاش فقط این بود... اونا خیلی کسا رو کم دارن...
عاشق کسی می شن که عاشقاش فراوونه...
بین انتخاب عشقش٬ عمریه که حیرونه...
اونی که دوست داری چرا تو رو دوست نداره؟؟؟
شاید هم دوست داره٬ ولی به روت نمی یاره...
غروب
۱۳۸۸ اردیبهشت ۳, پنجشنبه
۱۳۸۸ اردیبهشت ۱, سهشنبه
۱۳۸۷ اسفند ۲۶, دوشنبه
ودر پایان از تمام نهادهای نظامی وانتظامی که در ایام نوروز برای حفظ وسلامت مسافران در شهرستان منوجان اعم از فرماندهی انتظامی وبسیج وسپاه شهرستان منوجان وهمه عزیزان فرازسیدن نوروز هزار سیصد وهشتادو هشت را تیریک وتهنیت عر ض می کنم سر بلند وپیروز باشید با تشکر سعید
۱۳۸۷ اسفند ۲۱, چهارشنبه
چنان براي آينده برنامه ريزي کن که گويي هرگز نميميري و چنان آماده مرگ باش که گويي لحظه هاي آخر عمر را سپري مي کني - امام علي (ع)موفقيت مانند دوچرخه سواري استمراري است و نقطه توقف ند ارد اگر ما اصلا عيب نداشته باشيم از مشاهده اش در ديگران اينقدر خوشحال نمي شديمافراد ضعيف اراده هميشه منتظر معجزات و وقايع خارق العاده هستند، افراد قوي اراده ، خود خالق معجزات و وقايع خارق العاده هستند - ژان ژاک روسومدتها پيش آموختم که نبايد با خوک کشتي گرفت، خيلي کثيف ميشوي و مهمتر آنکه خوک از اين کار لذت ميبرد. - جورج برنارد شاوعيب کار اينجاست که من '' آنچه هستم '' را با '' آنچه بايد باشم '' اشتباه مي کنم ،خيال ميکنم آنچه بايد باشم هستم،در حاليکه آنچه هستم نبايد باشمدرخشان شايد کسي را که با او خنديده اي فراموش کني , اما هرگز کسي را که با او گريسته اي از ياد نخواهيبرد.(جبران خليل جبران)روشن ترين خانه ء هرکسي , چشمان اوست , هنگامي که اميد ميهمان قلبش باشد.هرگاه از خداي سبحان درخواستي داري ابتدا بر پيامبر اسلام (ص) درود بفرست پس حاجت خود را بخواه زيرا خداوند بزرگوارتر از آن است که از دو حاجت يکي را برآورده کند و ديگري را باز دارد موفقيت ازآن کسي است که يادگرفته وقتي زمين بخورد چگونه دوباره بلند شود .
۱۳۸۷ اسفند ۱۵, پنجشنبه
زندگی افراد معلول ومشکلات انها
روزنامه همشهری - 14 بهمن 1387
فرزانه حبوطی: زندگی فراز و نشیبهای بسیاری دارد ؛ لحظهای شاد و لحظهای غمگین ، لحظهای امیدوار و لحظهای نومید.
بارها اتفاق افتاده كه فرد بهعلت داشتن مشكلات زیاد ، از زندگی و داشتن لحظاتی توأم با آرامش بینصیب مانده است. هر انسانی هدفی دارد و برای رسیدن به اهداف متعالی خود در تلاش است. من ، شما، دیگری و كلا همه ما به نحوی برای داشتن یك زندگی راحت و سرشار از آرامش در تلاش و تكاپو هستیم.
در دنیای امروز مشكلات روحی- روانی بسیار حاد و طاقتفرسا شده است. تمامی افراد جوامع مختلف به نحوی درگیر مشكلات روحی- روانی، افسردگی، نومیدی و هرگونه مشكل خاص خود هستند. حال در این بین افرادی نیز هستند كه علاوه بر مشكلات روحی، مشكلات جسمی و حركتی نیز دارند. آری معلولان علاوه بر تمامی مشكلات و حوادث زندگی، مشكلات جسمی را نیز تحمل میكنند. همین نكته مهمترین مبحث در مورد اعتماد به نفس و تقویت روحیه برای ادامه زندگی است. اگر فرد معلول روحیه زندگی كردن و امید خود را از دست بدهد نمیتوان توقع داشت كه زندگی سالم و سرشار از آرامشی داشته باشد.
معلولان 2 دسته هستند : معلولانی كه از ابتدای زندگی بهعلت مسائل مختلف ژنتیكی و كمبود مواد معدنی و ویتامینها در بدن مادر دچار معلولیتهای مختلفی شدهاند. دسته دیگر معلولانی كه در طول عمر و زندگی خود بنابر حوادث مختلف ، تصادفات ، برخی بیماریها و عوارض گوناگون دچار معلولیت و نقص عضو میشوند . ما شاهدیم كه تمامی معلولان طی مدتی از زندگی و عمر خود و حتی گاهی اوقات تمامی عمر خود دچار مشكلات روحی- روانی و افسردگیهای خاصی میشوند اما در این بین لازم است معلولانی كه با تمام قوا، حس تلاش و حركتهای بسزایی داشتهاند را نادیده نگیریم.
حال باید دید در این بین چه كسانی میتوانند نقش مؤثر و مفیدی در تقویت اراده و داشتن روحیه مناسب و حس اعتماد به نفس برای این قشر داشته باشند.
اولین و مهمترین كسی كه میتواند نقش بسیاربسیار مؤثری در این امر داشته باشد خود فرد معلول است كه به نوعی مشكل جسمی و حركتی دارد. اگر فرد معلول خودش را قبول داشته باشد و روحیه مناسب و امید به زندگی را در خود تقویت كند هیچگونه مشكلی نمیتواند مانع پیشرفت و موفقیت او شود.
البته گاهی اوقات مسائل و مشكلات مختلف دست به دست هم داده و در تضعیف روحیه فرد معلول مؤثر واقع میشوند. بهعنوان مثال نگاههای مردم، دید غلط جامعه نسبت به افراد معلول، حس ترحم دیگران، مشكلات زندگی و معضلات رفتوآمد، كمبود امكانات رفاهی و مناسب برای این قشر از جامعه و همه اینگونه مشكلات و عوامل كه قسمت عمدهای از زندگی معلولان را شامل میشود موجب كاهش اراده و تضعیف روحیه فرد میشوند.
در درجه دوم خانواده فرد معلول میتواند نقش مؤثری در تقویت اراده و روحیه فرد داشته باشد. اگر خانواده بین فرزند معلول و غیرمعلول خود تفاوت قائل نشود و به دور از هرگونه ترحم و دلسوزی سعی در استقلال فرزند خود داشته باشد میتوان امیدوار بود كه فرد معلول در زندگی شخصی و آینده خود بسیارقوی و غیرقابل شكست حاضر شود.
دسته دیگر، دوستان و همسالان فرد معلول هستند. طی دوران تحصیلی، دانشگاه، امور شغلی، تفریحی و تمامی مراحل زندگی، همسالان و دوستانِ افراد معلول میتوانند نقش مؤثری در زندگی آنها داشته باشند. چه بسیارند افرادی كه به خاطر داشتن دوست و هم صحبت خوب و مفید، به زندگی امیدوار شدهاند و تمامی سختیها را به جان خریدهاند تا پابه پای دوستان خود برای داشتن آیندهای روشن تلاش كنند.
درك متقابل و فرق قائل نشدن میان افراد باعث میشود كه فرد معلول همپای دیگران تلاش كند و با تمامی مشكلات اعم از جسمی و روحی و روانی بجنگد، اما آیا همه افراد بدین امر مهم و وظیفه انسانی خود عمل میكنند؟ آیا تمامی افراد جامعه سعی میكنند لااقل لحظهای هم كه شده خود را به جای فرد معلول حس كنند؟ آیا سعی میكنند با درنظر گرفتن شرایط خاص این دسته افراد، مشكلات رفتوآمدی و شرایط زندگی آنها را تجسم كنند؟
آیا افراد به این نكته توجه میكنند كه خدایی ناكرده شاید روزی چنین حوادث خاصی برای آنها نیز اتفاق افتد؟ آنگاه چه توقعی از افراد دیگر و جامعهای كه درآن زندگی میكنند خواهند داشت؟ آیا افراد جامعه درك میكنند كه نقص عضو و معلولیت، محرومیت نیست بلكه محدودیت است.
دسته بعدی مسئولان و مجریان امور هستند. اگر مسئولان و مجریان هر جامعهای برای حضور معلولان در بین اجتماعِ مردم تلاش كنند بهطور حتم راهكارهای مختلفی نیز برای حل مشكلات بهوجود خواهد آمد. اما در این بین تنها سازمان بهزیستی مسئول تمامی اوامر نیست بلكه تكتك سازمانها و ارگانها و بالاخص تكتك افراد جامعه مسئول اجرای امور هستند. از بین بردن مشكلات مختلف معلولان تنها مختص قشر خاص و سازمان خاصی نمیشود. معلولان هم عضوی از اجتماع عظیم مردم هستند و بهعلت داشتن شرایط جسمی خاص نیازمند سرویسدهیهای خاصی نیز هستند.
داشتن روحیه مناسب، شاد و ارادهای محكم و قوی مستلزم دیدگاه روشن بینانه اجتماع است. وقتی فرد معلولی شروع به تلاش و تكاپو برای ساختن آیندهای روشن برای خود و جامعه میكند، اگر افراد مختلف و خانوادهها و تمامی اقشار جامعه مدام كمبودها و نواقص جسمی او را گوشزد كنند آنگاه دیگر نمیتوان امیدوار بود كه عاقبتِ جامعه معلولان به سرانجامی شیرین و دلپذیر برسد.
همه ما به حقیقت افراد معلول و با استعدادی را دیدهایم كه درخشیدهاند و مقامهای بسیار با ارزشی برای كشورمان كسب كردهاند، پس در اینكه میتوان روی معلولان حساب كرد شكی نیست.اما در این بین برمیگردیم به اراده و روحیه خود افراد معلول. آیا یك فرد معلول اعم از جسمی و حركتی میتواند آنقدر بهخود و اراده خود ایمان داشته باشد كه حتی مشكلات نیز نتواند در تضعیف روحیهاش مؤثر باشد؟ البته كه میتواند، اما رسیدن به این مرحله از اراده، نیازمند عزمی راسخ و پشتكاری عظیم است.
معلول اگر خود را قبول كند و به خدای خود ایمان داشته باشد و مطمئن باشد كه به همه چیز خواهد رسید پس مشكلات و فراز و نشیبها نمیتواند مانع رسیدن به اوج قلههای خوشبختی و موفقیت شود. اگر از خداوند یاری بخواهیم و عزم خود را جزم كرده و حركت كنیم همچنین به داشتن آیندهای درخشان امیدوار باشیم دیگر دلیلی برای یأس و نومیدی نخواهد ماند.
در این بین افرادی كه براثر ضایعات نخاعی ناشی از حوادث و عوامل مختلف دچار معلولیت جسمی و حركتی شدهاند مستلزم شرایط ویژه و رسیدگیهای مؤثرتری هستند. فردی كه از ابتدای زندگی سالم بوده و بعد از مدتی در اثر حادثه یا تصادف یا هرگونه معضلی دچار معلولیت میشود برای وفق دادن روحیه خود با شرایط ایجاد شده نیاز به زمان بیشتری دارد.
قبولاندن شرایط جدید و عادت كردن به معلولیت مورد نظر، برای فردی كه دچار آسیب نخاعی شدهاست بسیار مشكلتر از فردی است كه از ابتدای زندگی معلولیت داشته است. این امر نكته بسیار حادی است كه روانشناسان و جامعه شناسان نیز برای یافتن راه حلهای مناسب در تلاشند. اما بازهم اراده خود فرد مهمترین و بارزترین نكته اساسی برای قبول كردن و وفق دادن شرایط است.
سرنوشت دست خودماست و خداوند ما را مختار آفریده، اگر بخواهیم میتوانیم با هرنوع شرایطی زندگی كنیم و برای داشتن یك زندگی آرام، شكرگزار پروردگارمان باشیم. همینطور اگر نخواهیم شرایط را قبول كنیم، میتوانیم زندگی را بر خود و اطرافیان تلخ كرده و در انزوا و تنهایی، آینده خود و خانوادهمان را تباه كنیم. لذا قبول كنیم كه زندگی ادامه دارد و ما نیز عضوی از قشر عظیم اجتماع هستیم و حق زندگی و نفس كشیدن داریم، آنگاه اگر برای رسیدن به نقطههای روشن و فتح آسمان خوشبختی تلاش كنیم، باید مطمئن باشیم كه جامعه نیز یاری مان خواهد كرد.
مطمئن باشیم كه موفق خواهیم شد زیرا هر لحظه و همه جا خداوند یاریمان میكند. لبخند بزنیم و شادباشیم كه زندگی از آن بندگان است. به امید روزی كه همه ما انسانها اعم از معلولان و غیرمعلولان به اوج قلههای خوشبختی و سعادت دنیوی و اُخروی برسیم.
تا به حال اینجوری دیده بودبد
فروش خاك برای شفای بیماران!
2 فرد شیاد كه با سوءاستفاده از باورها و عقاید مردم، با فروش خاك روستا، مدعی شفابخش بودن این خاك میشدند، دستگیر شدند.
از چندی پیش در شهر زابل شایعه شده بود فردی در خواب دیده است خاك روستای "ملیك " از توابع زابل در استان سیستان و بلوچستان شفابخش بیماریهای صعبالعلاج است.
با انتشار این شایعه گسترده، ماموران انتظامی زابل تحقیق در این زمینه را آغاز و با اعزام به روستای ملیك، مشاهده كردند، شمار زیادی از بیماران با حضور در این محل وارد یك قطعه زمین مزروعی شده و برخی از افراد سودجو نیز خاك زمین زراعی را به قصد شفا به بیماران میفروشند.
به دنبال این ماجرا، تحقیقات گستردهای در این ارتباط آغاز و مشخص شد 2 فرد شیاد كه دارای سوابق كیفری در زمینه كلاهبرداری هستند، با حضور در محلههای مختلف و از جمله قهوهخانهها و اماكن عمومی ابتدا این شایعه را به قصد سودجویی منتشر كرده و با هدف بالابردن ارزش زمینهای بایر در روستا و فروش خاك آن كلاهبرداری میكنند.
با به دست آمدن اطلاعات در این خصوص و شكایت ساكنان روستا از سلب آسایش و آرامش خود، ماموران با هماهنگی مقام قضایی شهرستان زابل اقدامات لازم را به عمل آوردند و در اولین اقدام 2 فرد كلاهبردار را دستگیر كردند.
این 2 متهم در تحقیقات مقدماتی به جرمشان اعتراف كرده و گفتند، صرفاً با هدف سودجویی و بالابردن ارزش زمینها در روستا، داستانی را كه ساخته و پرداخته ذهن خود آنها بوده، در قالب شایعه مطرح و برای فریب و اغفال، چند نفر را اجیر كردهاند تا وانمود كنند پیش از این به بیماری سختی مبتلا بودهاند كه با استفاده از خاك یك قطعه زمین در روستای ملیك، كاملا بهبود یافتهاند. با صدور دستور قضایی، تحقیق از این دو متهم ادامه دارد.
برپایه این خبر، یك مقام آگاه در استان سیستان و بلوچستان نیز به "جامجم " گفت: سوءاستفاده از باورها و عقاید مردم دستمایه افراد شیاد و كلاهبرداری است كه نمونه آن را در روستای ملیك شاهد هستیم.
وی اضافه كرد: بررسیها نشان میدهد برخی از مردم به دنبال استفاده از خاك این زمین زراعی كه آغشته به كود شیمیایی است، دچار مشكلات رودهای شده و نه تنها بیماری آنها بهبود نیافته، بلكه مشكل دیگری به مشكلات قبلیاشان اضافه شده است.
این مقام آگاه اضافه كرد: ناآگاهی مردم از شیوه و شگرد افراد شیاد، از مواردی است كه بستر مناسب را برای ارتكاب جرم از سوی مجرمان فراهم میكند كه در این ارتباط میتوان به شگرد افراد كلاهبرداری كه در پوشش فالبینی و رمالی مردم و خانواده آنها را دچار مشكل میكنند، اشاره كرد.
وی یادآور شد بیتوجهی به هشدارهای پلیسی و عدم اطلاعرسانی بایسته و مناسب از سوی رسانهها، عملا موجب میشود تا افراد سودجو با بهرهگیری از شایعه علاوه بر سودجویی به باورها و ارزشهای جامعه خدشه وارد كنند.