تقدیم به همه معلولان ایران وجهان
زندگی افراد معلول ومشکلات انها
روزنامه همشهری - 14 بهمن 1387
فرزانه حبوطی: زندگی فراز و نشیبهای بسیاری دارد ؛ لحظهای شاد و لحظهای غمگین ، لحظهای امیدوار و لحظهای نومید.
بارها اتفاق افتاده كه فرد بهعلت داشتن مشكلات زیاد ، از زندگی و داشتن لحظاتی توأم با آرامش بینصیب مانده است. هر انسانی هدفی دارد و برای رسیدن به اهداف متعالی خود در تلاش است. من ، شما، دیگری و كلا همه ما به نحوی برای داشتن یك زندگی راحت و سرشار از آرامش در تلاش و تكاپو هستیم.
در دنیای امروز مشكلات روحی- روانی بسیار حاد و طاقتفرسا شده است. تمامی افراد جوامع مختلف به نحوی درگیر مشكلات روحی- روانی، افسردگی، نومیدی و هرگونه مشكل خاص خود هستند. حال در این بین افرادی نیز هستند كه علاوه بر مشكلات روحی، مشكلات جسمی و حركتی نیز دارند. آری معلولان علاوه بر تمامی مشكلات و حوادث زندگی، مشكلات جسمی را نیز تحمل میكنند. همین نكته مهمترین مبحث در مورد اعتماد به نفس و تقویت روحیه برای ادامه زندگی است. اگر فرد معلول روحیه زندگی كردن و امید خود را از دست بدهد نمیتوان توقع داشت كه زندگی سالم و سرشار از آرامشی داشته باشد.
معلولان 2 دسته هستند : معلولانی كه از ابتدای زندگی بهعلت مسائل مختلف ژنتیكی و كمبود مواد معدنی و ویتامینها در بدن مادر دچار معلولیتهای مختلفی شدهاند. دسته دیگر معلولانی كه در طول عمر و زندگی خود بنابر حوادث مختلف ، تصادفات ، برخی بیماریها و عوارض گوناگون دچار معلولیت و نقص عضو میشوند . ما شاهدیم كه تمامی معلولان طی مدتی از زندگی و عمر خود و حتی گاهی اوقات تمامی عمر خود دچار مشكلات روحی- روانی و افسردگیهای خاصی میشوند اما در این بین لازم است معلولانی كه با تمام قوا، حس تلاش و حركتهای بسزایی داشتهاند را نادیده نگیریم.
حال باید دید در این بین چه كسانی میتوانند نقش مؤثر و مفیدی در تقویت اراده و داشتن روحیه مناسب و حس اعتماد به نفس برای این قشر داشته باشند.
اولین و مهمترین كسی كه میتواند نقش بسیاربسیار مؤثری در این امر داشته باشد خود فرد معلول است كه به نوعی مشكل جسمی و حركتی دارد. اگر فرد معلول خودش را قبول داشته باشد و روحیه مناسب و امید به زندگی را در خود تقویت كند هیچگونه مشكلی نمیتواند مانع پیشرفت و موفقیت او شود.
البته گاهی اوقات مسائل و مشكلات مختلف دست به دست هم داده و در تضعیف روحیه فرد معلول مؤثر واقع میشوند. بهعنوان مثال نگاههای مردم، دید غلط جامعه نسبت به افراد معلول، حس ترحم دیگران، مشكلات زندگی و معضلات رفتوآمد، كمبود امكانات رفاهی و مناسب برای این قشر از جامعه و همه اینگونه مشكلات و عوامل كه قسمت عمدهای از زندگی معلولان را شامل میشود موجب كاهش اراده و تضعیف روحیه فرد میشوند.
در درجه دوم خانواده فرد معلول میتواند نقش مؤثری در تقویت اراده و روحیه فرد داشته باشد. اگر خانواده بین فرزند معلول و غیرمعلول خود تفاوت قائل نشود و به دور از هرگونه ترحم و دلسوزی سعی در استقلال فرزند خود داشته باشد میتوان امیدوار بود كه فرد معلول در زندگی شخصی و آینده خود بسیارقوی و غیرقابل شكست حاضر شود.
دسته دیگر، دوستان و همسالان فرد معلول هستند. طی دوران تحصیلی، دانشگاه، امور شغلی، تفریحی و تمامی مراحل زندگی، همسالان و دوستانِ افراد معلول میتوانند نقش مؤثری در زندگی آنها داشته باشند. چه بسیارند افرادی كه به خاطر داشتن دوست و هم صحبت خوب و مفید، به زندگی امیدوار شدهاند و تمامی سختیها را به جان خریدهاند تا پابه پای دوستان خود برای داشتن آیندهای روشن تلاش كنند.
درك متقابل و فرق قائل نشدن میان افراد باعث میشود كه فرد معلول همپای دیگران تلاش كند و با تمامی مشكلات اعم از جسمی و روحی و روانی بجنگد، اما آیا همه افراد بدین امر مهم و وظیفه انسانی خود عمل میكنند؟ آیا تمامی افراد جامعه سعی میكنند لااقل لحظهای هم كه شده خود را به جای فرد معلول حس كنند؟ آیا سعی میكنند با درنظر گرفتن شرایط خاص این دسته افراد، مشكلات رفتوآمدی و شرایط زندگی آنها را تجسم كنند؟
آیا افراد به این نكته توجه میكنند كه خدایی ناكرده شاید روزی چنین حوادث خاصی برای آنها نیز اتفاق افتد؟ آنگاه چه توقعی از افراد دیگر و جامعهای كه درآن زندگی میكنند خواهند داشت؟ آیا افراد جامعه درك میكنند كه نقص عضو و معلولیت، محرومیت نیست بلكه محدودیت است.
دسته بعدی مسئولان و مجریان امور هستند. اگر مسئولان و مجریان هر جامعهای برای حضور معلولان در بین اجتماعِ مردم تلاش كنند بهطور حتم راهكارهای مختلفی نیز برای حل مشكلات بهوجود خواهد آمد. اما در این بین تنها سازمان بهزیستی مسئول تمامی اوامر نیست بلكه تكتك سازمانها و ارگانها و بالاخص تكتك افراد جامعه مسئول اجرای امور هستند. از بین بردن مشكلات مختلف معلولان تنها مختص قشر خاص و سازمان خاصی نمیشود. معلولان هم عضوی از اجتماع عظیم مردم هستند و بهعلت داشتن شرایط جسمی خاص نیازمند سرویسدهیهای خاصی نیز هستند.
داشتن روحیه مناسب، شاد و ارادهای محكم و قوی مستلزم دیدگاه روشن بینانه اجتماع است. وقتی فرد معلولی شروع به تلاش و تكاپو برای ساختن آیندهای روشن برای خود و جامعه میكند، اگر افراد مختلف و خانوادهها و تمامی اقشار جامعه مدام كمبودها و نواقص جسمی او را گوشزد كنند آنگاه دیگر نمیتوان امیدوار بود كه عاقبتِ جامعه معلولان به سرانجامی شیرین و دلپذیر برسد.
همه ما به حقیقت افراد معلول و با استعدادی را دیدهایم كه درخشیدهاند و مقامهای بسیار با ارزشی برای كشورمان كسب كردهاند، پس در اینكه میتوان روی معلولان حساب كرد شكی نیست.اما در این بین برمیگردیم به اراده و روحیه خود افراد معلول. آیا یك فرد معلول اعم از جسمی و حركتی میتواند آنقدر بهخود و اراده خود ایمان داشته باشد كه حتی مشكلات نیز نتواند در تضعیف روحیهاش مؤثر باشد؟ البته كه میتواند، اما رسیدن به این مرحله از اراده، نیازمند عزمی راسخ و پشتكاری عظیم است.
معلول اگر خود را قبول كند و به خدای خود ایمان داشته باشد و مطمئن باشد كه به همه چیز خواهد رسید پس مشكلات و فراز و نشیبها نمیتواند مانع رسیدن به اوج قلههای خوشبختی و موفقیت شود. اگر از خداوند یاری بخواهیم و عزم خود را جزم كرده و حركت كنیم همچنین به داشتن آیندهای درخشان امیدوار باشیم دیگر دلیلی برای یأس و نومیدی نخواهد ماند.
در این بین افرادی كه براثر ضایعات نخاعی ناشی از حوادث و عوامل مختلف دچار معلولیت جسمی و حركتی شدهاند مستلزم شرایط ویژه و رسیدگیهای مؤثرتری هستند. فردی كه از ابتدای زندگی سالم بوده و بعد از مدتی در اثر حادثه یا تصادف یا هرگونه معضلی دچار معلولیت میشود برای وفق دادن روحیه خود با شرایط ایجاد شده نیاز به زمان بیشتری دارد.
قبولاندن شرایط جدید و عادت كردن به معلولیت مورد نظر، برای فردی كه دچار آسیب نخاعی شدهاست بسیار مشكلتر از فردی است كه از ابتدای زندگی معلولیت داشته است. این امر نكته بسیار حادی است كه روانشناسان و جامعه شناسان نیز برای یافتن راه حلهای مناسب در تلاشند. اما بازهم اراده خود فرد مهمترین و بارزترین نكته اساسی برای قبول كردن و وفق دادن شرایط است.
سرنوشت دست خودماست و خداوند ما را مختار آفریده، اگر بخواهیم میتوانیم با هرنوع شرایطی زندگی كنیم و برای داشتن یك زندگی آرام، شكرگزار پروردگارمان باشیم. همینطور اگر نخواهیم شرایط را قبول كنیم، میتوانیم زندگی را بر خود و اطرافیان تلخ كرده و در انزوا و تنهایی، آینده خود و خانوادهمان را تباه كنیم. لذا قبول كنیم كه زندگی ادامه دارد و ما نیز عضوی از قشر عظیم اجتماع هستیم و حق زندگی و نفس كشیدن داریم، آنگاه اگر برای رسیدن به نقطههای روشن و فتح آسمان خوشبختی تلاش كنیم، باید مطمئن باشیم كه جامعه نیز یاری مان خواهد كرد.
مطمئن باشیم كه موفق خواهیم شد زیرا هر لحظه و همه جا خداوند یاریمان میكند. لبخند بزنیم و شادباشیم كه زندگی از آن بندگان است. به امید روزی كه همه ما انسانها اعم از معلولان و غیرمعلولان به اوج قلههای خوشبختی و سعادت دنیوی و اُخروی برسیم.