۱۳۸۸ تیر ۹, سه‌شنبه

شعرشعر

ديگر كسي به صحبت من دل نمي دهد
دل بر حكايت من غافل نمي دهد
قطع اميد از من ديوانه كرده اند
ديوانه اي كه باج به عاقل نمي دهد
دل را ببين كه با همه ي بي مراميت
حتي طناب ياد تو را ول نمي دهد
گر مست باده هم نشدي حرمتت بجاست
ساقي پياله را به اراذل نمي دهد
چون خوب بنگري همه در جبر مطلقيم
جبري كه اختيار به فاعل نمي دهد
مي كو بدم به موج جفا يار با وفا
دريا هميشه بوسه به ساحل نمي دهد
بر او نگاه كن كه به جز او كسي دگر
در شيب تند حادثه منزل نمي دهد
در حسرت قمار وصالش نشسته ام
تاس شكسته ام كه مرا قل نمي دهد
فرهنگ عامیانه مردم جنوب استان کرمان

نگاهی به فرهنگ عامیانه در استان کرمان
فرهنگ عامیانه بخشی از فرهنگ توده مردم است که تخیل ، احساس ، آرزو و اندیشه ها ی گوناگون را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده و دگرگونی معیارهای زیبا شناسی و اخلاقی هر دوره از زندگی یک قوم را آشکار می کند . علاقه روستائیان به حفظ نست ها و اقتضای شیوه ی زندگی آنها با طبیعت باعث افزایش تخیل آنهاست .فرهنگ عامیانه و فولکلور مجموعه ای از دانستنی ها و باورها و رفتارها گروهی ما موازین علمی و منطقی جامعه انطباق ندارد و اجرای آنها برحسب عادت ، تقلید و همچشمی و سرگرمی است . این دانستنی ها عبارتند از آداب و رسوم ، تولد ، مرگ ، ازدواج ، و نحوه زندگی ، کشاورزی ، جشن ها ، پیشگوئی ها ، خرافات ، طبایت ها ، بازی ها ، آوازها ، قصه ها ، و سایر آداب و اعتقادات که بیانگر چگونگی تفکر و نحوه ی زندگی مردم در طول اعصار مختلف است .فولکور متشکل از دو جزء به معنای دانش عوام و به معنای دانشی ها و برای اولین بار در انگلیس به عنوان مقاله ای قرارگرفت که درباره ی دانش عامیانه و آداب و رسوم سنتی بود . بعدها توسط رشید یاسمی عنوان مقاله ای به معنای دانش عامیانه و دانستنی ها ی مردم انعکاس یافت .ویژگی و خصوصیات فرهنگ عامیانه1- برپایه میراث و اصول تمدنی قدیمی و کهن بنا شده است .2- باهیچ گونه و روش علمی و استدلال منطقی همراه نیست3- ابداع کننده و زمان شروع آنها مشخص نیست .4- مقدار زیادی از آن اعمال و رفتارهای بی ادبانه و خارج از نزاکت که در ادبیات رسمی جایی ندارد .از آنجایی که در فرهنگ ایرانیان ادبیات و علوم در انحصار طبقه اشراف و دربار بوده است در کتب تاریخی کمتر می توان نشانی از اوضاع فرهنگ عامیانه مردم ایران یافت . بنا براین می توان چنین پنداشت که جزئیات زندگی عامه مردم ایران به حالت مظلومانه در پشت وقایع تاریخی ، اجتماعی مانده است . پس برای ریشه یابی فرهنگ عامیانه باید هر کدام از گونه های مختلف آن را تجزیه و تحلیل کرد .اعتقادات رایج1- اعتقاد دارند که چشم زخم یا شوری چشمی قدرتی دارد که می تواند بسیاری از کارها را از حالت عادی خارج کند و برای از بین بردن قدرت آن باریختن آب دهان بر روی فرد یا شی ء مورد نظر از قدرت چشم زخم می کاهند برای این که چشم زخم زنان بر روی نوزاد اثر نکند نزدیکان آن نوزاد مقداری از موهای خود را برروی آتش می سوزانند .2- گربه کشتن و به دنبال شغال رفتن نحس می دانند .3- مو محافظ انسان است و زنان زائو را در مقابل اجنه محافظت می کند .4- پاشیدن جو و گندم به اطراف خانه منزله حصار و پاسبانی است .5- در شب نمک و شیر از خانه بیرون نمی برند زیرا باعث کم شدن رزق می شود .6- دخیل بودن و دستمال اویختن به درختان موجب آوردن حاجات می شود .7- خواب دیدن دعوت و بخشش مرده را نحس می پندارند .8- باز شدن در کوزه یا لوله و هر چیز استوانه ای به طرف کسی علامت جنگ است .9- روز شنبه ، دوشنبه ، چهارشنبه ، به عیادت مریض و پرسه نمی روند.10- در کتاب گرفتن و دعا گرفتن برای بیشتر بیماریها مانند چشم زخم و غیره مفید است .11- شنبه و یک شنبه به طرف آفتاب مسافرت نمی کند .12- یکشنبه و جمعه به طرف قبله مسافرت نمی کنند .13- سه شنبه و چهارشنبه به طرف شمال مسافرت نمی کنند .14- پنجشنبه به طرف جنوب مسافرت نمی کنند .15-هنگامی که خشکسالی بود و باران نمی آمد رسمی بدین طریق بود که تکه سنگی را داخل خمیر آرد می کردند و به آن خمیر نام می پختند و آن نان ها را بین مردم توزیع می کردند اگر نانی که سنگ در آن است قرار گرفته به هر کس می رسد او را می گرفتند و با دست مشتی به پشتش می زدند ، می گفتند بگو کی باران می آید هنگامی که نانها را بر در خانه ها توزیع می کرد این شعر می خواندند .ای خدا یوربده بارون بده جوجه جوکارون بدهاز رن به مسکینن بده گندم به سالارن بدهجای سالارن کجاست زیر تخت مصطفی استمصطفی در منبر است منبر پیغمبر است .می روم پیش علی می کشم قوچ و نریهر هر میش لاغری دنبه بشون بپروری16- درخت به عنوان پاسبان انسان است است و اگر درختی که بر در خانه است زود و پژمرده شود برای آن خانه نحس استغذاهای سنتی :- فراورده های گوشت :1- تباهگ : گوشتی که مدتی در آب جوشانده و سپس آن را خشک می کند و در هوای آزاد نگهداری می کنند تا چند هفته بعد مورد مصرف قرار گیرد .2- حلوا خرما : چنگال . ترکیبی از خرما ، روغن ، و نان که به آن سمونوک نیز می گویند .3- مدر : ترکیبی از دوغ ، خرما ، روغن و آرد می باشد .4- مستوک : خرمای آفتاب زده که در برگهای نخل کمتر از 500 گرم بسته بندی می شود .- فراورده های شیر:1- لچ : شیر جوشانده که داخل کیسه به مدت چندین روز نگهداری میشود.2- مسکه : روغن حیوانی قبل از جوشاندن که به آن کره می گویند .3- شلک : گیاهی است که بیشتر در کشتزارها می روید و به صورت بخته مصرف می شود .4- سمسیل : گیاهی شور که چاشنی غذا است و جای سبزی مصرف می شود .5- ترشالک : گیاهی ترش که در شنزار می روید و به صورت خام مصرف می شود .- انواع نان1- تیمش : نان نازک که روی تابه می پزد.2- سیلک : نان معمولی که روی تابه می پزد .3- پتیری : نان که روی ریگهای داغ یا سنگ می پزد4- قرسک : نان خمیری ضخیم که داخل تنور می پزد .سنت ها و آداب و رسومسنت در لغت به معنی راه و روش ، طریقه و عادت است و به مفهوم دینی عبارت است از رفتار و اعمالی که نفس صریح کتاب دینی درباره آن وجود ندارد . مفهوم غیر دینی آن در مردم شناسی مورد مطالعه قرار میگرد .معمولا به صورت جمع و مترادف با آداب و رسوم بکار می رود . در این زمینه سنت و آداب و رسوم عبارتند از اعمال و رفتارهایی که در خانواده ، قبیله و جامعه از زمانهای گذشته به ارث رسیده و برای انجام آن اعمال در رفتار ، دلیل منطقی یا دستور صریح یا قانون مدنی وجود ندارد . سنن و آداب و رسوم که در شمار دانش عامیانه ( فولکور ) محسوب می شود دارای چندین ویژگی است که عبارتند - رواج و اجرای آن عمومیت داشته باشد- اجرای آن در جامعه تداوم داشته و حداقل از یک نسل به ارشاد رسیده باشد بطور عادی و غیر اجباری افراد جامعه به آن عمل کنند .هر سنت معمولاً در بدو پیدایش بدعت شمرده می شود و رفته رفته به دلیل تکرار به سنت مورد قبول عامه تبدیل می گردد . گاهی انسان اعتقادات خرافی را با سنت ها و آداب و رسوم درهم می آمیزد که باعث پیدایش گونه های متفاوت اعتقادات و سنت ها می گردد . از آنجا که آداب و رسوم جزء زندگی معنوی محسوب می شود . باورهای یک قوم در ارتباط با شرایط زیست محیطی یا باورها اقوام دیگر متفاوت است ، زیرا آداب و زاییده آنها نیستند ، بلکه طی قرون متمادی در طول زندگی نسل ها مختلف بوجود آمده اند ، با مطالعه این باورها در کنار عناصر دیگر فرهنگ ، می توان نحوه زندگی و تفکر آن قوم را شناسایی کرد .انواع بازیها :1- بازیهای رقابت گروهی 2- بازیهای رقابت فردی1- بازیهای ( رقابت گروهی )1- رمازا :در این بازی که در زمینهای شنی و نرم انجام می شود ، افراد به دو گروه تقسیم می شوند . یک گروه به عنوان مهاجم و یک گروه به عنوان مدافع کار دفاع از یک نشانه که به آن آب ( یو ) می گویند برعهده می گیرند . هنگامی شروع بازی نفراد با دست راست و پای چپ را از پشت یا بالعکس گرفته و با سروسینه و یک دست دیگر به حریف حمله می کنند . هر کس پای او به زمین برخورد کند خود به خود از دور بازی حذف می شود . گروهی که مهاجم هستند سعی دارند یاران خود را بیشتر به نشانه آب برسانند وگروهی که محافظ هستند . سعی در درفاع از آن نشانه و دور کردن حریف دارند در پایان نفرات گروه مهاجم که به آب رسیده اند با نفرات گروه محافظ که هنوز در دور بازی هستند سنجیده می شوند هر گروه که نفرات آنها بیشتر باشند برنده است و در دور بعدی می توانند مهاجم بازی شوند .2- چه گریستکا :این بازی حالت کشتی آزاد است که دو نفر سر و گردن و پاو دست همدیگر را می گیرند تا چه کسی پیروز خواهد شد .3- چوس :این بازی همان کشتی سنتی است : دو نفر هم وزن همدیگر می گیرند ، تا حریف خود را به زمین بزند ، اگر کسی پای خود را پشت پای حریف بدهد خطا است و به آن ( پاپلنگ ) می گویند .4-پت پ توکا :نوع بازی گروهیرقابت : فردیتعدا بازیکن : نامحدودمیدان بازی محیط اطراف یک نشانه به آب معروف است .شیوه انتخاب نگهبان آب : سرگروه بازی با یک سلسله اسم های بازیکنان را می خواند . آخرین اسم نام هر کس شد او باید نگهبان آب باشد . این اسم ها عبارتند ییلک ، بیلک ، ترکن ، ، تمیلک ، می پر ، تازی ، کلم ، بشماره ، تاسک ، توسک ، مردک ، روسک .نحوه بازی بدین ترتیب یک نفر نگهبان آب می شود و بقیه بازیکنان می خواهند به طور مخفیانه و سریع خود را به آب برسانند ، نگهبان قبل از اینکه بازیکنان به آب برسند باید آنها را بادست لمس کند یا با سی ء ضربه ای به آنها بزند به این ترتیب آن بازیکن حذف می شود .نحوه بازی در شب . در شب لازم است نگهبان فقط بازیکنان را ببیند و افرادی که می بیند باید به کمک او بیایند و زدوتر دیگر بازیکنان را پیدا کند .5-گرمچکا :ابتدا بازیکنان به دو گروه تقسیم می شوند . یک گروه دور هم جمع می شوند یکی شیی ء را داخل پاها و دست ها ی یکی از اعضای گروه قایم می کنند گروه مقابل باید بگویند که شی داخل دست های چه کسی است و هر کس او را پیدا کرد باردیگر خود قایم کنند آن در میان گروه می شود .هنر های دستیدرگذشته رونق بسیاری و امروز به دلیل تحولات اجتماعی اقتصادی نوین کم رنگ شده بیشتر صنایع پیرامون نخل رایج هستند .حصیر بافیدر صنایع حصیر بافی از نوعی نخل زینتی و بی ثمر به نام محلی داز استفاده می کنند این درخت بیشتر در صحرا به صورت خود رویی می رویدصنایع حصیر بافی عبارتند از :کپاش : حصیر معمولیپریگ : ظرف بزرگی که خرما را پس از چیدن در داخل آن می کنند .سند : ظرف بزرگی که خوشه ها را داخل آن می کنند .چیلک : بندهای بافته شده بلند که برگ های دختی شبیه نخل به نام محلی داز می باشد .سواس : کفشی که از بندهای نازک نخل و داز بافته می شود .کپرهایی که با برگ نخل و یا داز می سازند به نام توپ یا دوار پی وری هستندشک بافی ( سیم بافی ) گلابتون دوزی ، خوس دوزی ، لحاف دوزی ، خورجین دوزی ، و قالی بافی از هنر های دستی این مناطق است .گاه شناسینام ماههای یک سال قمری1- محرم ( آشور ) 2 صفر ( صفر) 3- ربیع الاول 4- ربیع الثانی 5- جمادوالاثانی ( چهار برادران )7- رجب ( رجو) 8 شعبان ( شابن ) 9 رمضان ( رمدن ) 10- شوال 11- ذیعقده ( دوبرادران ) 12- دیحجه ( عید )ستاره شناسی :پور : ستارگانی به صورت جمعی مهر ماه شام و فروردین ماه موقع سحر در آسمان پیدا می شوند . از این ستارگان برای کاشت و برداشت گندم و جو استفاده می کردند و در این باره می گویند .پورشم – جوبه شمپور : ستارگان پور / شم : شام اول شب / بشم : بریز یا بپاش / . ( با ستارگان پورشام جوکار ) / پور سحر جوبه لحر / لحر : خانه 2- بزرگ شدن و به سن بلوغ رسیدن در اینجا به معنی دور کردن و رسیدن ( ستارگان پور سحر جورا دور کردن )پشتَ پریری سه روز قبلپریری دو روز قبلدوش دیروزامرو امروزامشو امشبصباح فردا صبحفردا دوروز بعدپس فردا سه روز بعدپس فردا شو سه شب بعداوقات شبانه روزکروس خروسخوانپیش بیوم قبل از صبحوابیوم صبحسحر گاه اندکی قبل از طلوع خورشیدرودره موقع بالا آمدن آفتابپیشی ظهر قبل از ظهردل ظهر ظهربعدی ظهر بعد از ظهریوار عصرپسین عصرمغرب موقع غروب خورشیدپس شو اول شبشم موقع شامنصف شو نصب شبآخر شو پایان شبادبیات شفاهیضرب المثل1- آدم حلال زاده نُمی بِگه منزلی بموش : ( آدم حلال زاده اسمش رو ببر جاشو تمیز کن )2- اگه گوشنم گشنه ی نازم : اگر گرسنه ام بخاطر ناز کردن گرسنم اگر برهنه ام برهنه پیراهن قیمتی آستین بلند هستن اگر برهنم برهنه آستنی دارازم3- اول بپرس بعداً بترس : اول سوال کن بعد هر کاری دلت می خواهد بکن4- اویتی تمی تو کتلن خو بکن : می خواهد خودش را عزیز کند .5- ای کِردی دوماد ، دلم ای دح رو : از کردار دامام دلم از دخترم سیر شد6- ای درن در بمونه قوله کهنه بخونه : از درها در بماند قواله ی کهنه بخواهد7- بهونه چکون زیر نکون : به بهانه کسی دیگر چیزی را خواستن8- تٌ ای خوه مٌ ای برا زیادیت ای کجا : تو از خواهر من ازبرادر زیادی تو از کجا9- چن چٌنک زنون کشار مردن : سخن چینی زنها و کشت و کشتار مردها10-دل جگر کتک نابو تخم سگ آدم نابو : پیله کردن روی کاری که انجام نمی شود .11- زنمی چه منی چه گونی : چیزی که ضرر دارد کم و زیادش مهم نیست .12-سرای سراگرد بار ای هم تنگ : هر کسی با همسر خود می گردد و هر باری با هم وزن خود به منزل می رسد .13- مردی نامردی هفت قدم : مردی و نامردی باهم فاصله ای ندارند14- منای مکن ای مردم بند اگری و شنکن : کسی دیگر را مورد تمسخ قرار ندهد که یک روز می رسد خودت نیز به شکل او گرفتار شوی15- همسایه یحلی من پندی بکن : از همسایه گله نکن به از او عبرت بگیر .چیستان :1- آن چیست که عالم زیر آن است ؟ قلم2- از خدا پائین تر از آدم بالاتر ؟ آدب خوب3- از پیغمبر پاکتر ؟ آب روان4- استاد درویشان کیست ؟ حضرت علی (ع)5- بغلش بسته سرش بسته همه جایش بسته میان کشورش گل سرخ نشته ؟ هندوانه6- بن اش نم نم آب ، کمرش شور مزار سرش مثل بازار ؟ درخت خرما7- بن اش تخته سرش آهن زبان ترکی خداشناس ؟ تفنگ8- خودش به اندازه پشکل صدایش به اندازه نرخر ؟ قورباغه9- دو در هوا چهار در زمین ؟ بز10- سروته اش بسته سوز الی میان خفته ؟ روغن11- شتری از لاغری مرد بس پی داشت ؟ شتر لاغری بارش پی بود مرد .12- شش پا و دو سر دارد هر سر یک من بار دارد ؟ ترازو13- عجایب صنعتی دیدم در این دم سوار آهویی سه آدم ؟ سه انگشت روی قلم14- گنبدی از دور دیدم در و پنجره اش نبود پر از آب و پشتش نم بود ؟ تخم مرغ15- مرده هفده تا کفن یکی باید طوری کفن گرفت که کفن اضافه بیاید ؟ نماز16- ناز نازان می رود دست ندارد ، پا ندارد ، را به دندان می رود ؟ سوزن خیاطی17-نفری آمده از همدان هم کوچک هم نادان غذایش چیز بی استخوان ؟ نوزاد18- یک من گوشت یمن نمک ابها شور گوشتها بی نمک ؟ تخم مرغ آبپز19- بیست و نه مرد جنگی در یک اتاق هریک با اسب و شمشیر و یراقهر یکی در ملک خود حاکم شود هر کس این معنی را نداند زوجه اش گردد طلاق ؟ حروف الفبا20- توسفید همچون برفی به دلت نیاید حرفیمن سیاه و سرشکسته سرمن شکاف نداردتوبه زیر و من بالا توضعیف که من می جنبم ؟ قلم نی و کاغذ21-نصفش دم است اول و آخرش گم است .در خاک منزلش بود برسنگ بکو بافندش برآتش سوزاتندش ؟ گندمگویشریشه و گویش قلعه گنج در زبانهای ایرانیگویش مردم منوجان . رودبارزمین ، کهنوج ، قلعه گنج و سایر مناطق همجوار در دوره جدید زبان فارسی مربوط به شاخه زبانهای مرکزی و جنوب ایران است که به شاخه گروه جنوبی غربی میانه حروف به پهلوی ساسانی و اشکانی پیوند می خورد و در دوره ی باستان دنباله زبان فارسی باستان است . با بررسی و مطابقت واژگان و لغات فارسی باستان میانه با گویش مردم رودبار زمین ، به این نتیجه می رسیم که این گویش در مقابل تحولات صوتی و واژگانی زبان نسبت به دیگر گویش های زبان فارسی کمتر دچار تحول و دگرگونی شده است . مصوتهای مرکب و تلفظ باستانی و میانه بسیاری از لغات در این گویش گواهی برای تأئید این مطلب است که گویش نسبت به دیگر گویش های فارسی به زبان فارسی میانه و باستان نزدیکتر است . همچنین وجود لغات و اصطلاحاتی که معادل آنها در گویش های فارسی یافت نمی شود ، بیانگر این است که این گویش بسیاری لغات ، اصطلاحات وفرهنگ ایران باستان را زنده نگه داشته است اما امروزه تحولات دنیای نوین شکاف زبانی را بین بزرگسالان و تحصیل کردگان جوان بوجود آورده که موجب غفلت در این گنجینه زبانی شده اند .
__________________

۱۳۸۸ خرداد ۲۳, شنبه

یه هم عکسون خوش ای طرفدارون احمدی نژاد حالی ببرین