۱۳۸۸ اردیبهشت ۸, سه‌شنبه

جیرفت

تاريخچه جيرفت
مورخين و جهانگردان عقيده‌دارند كه شهر جيرفت در اثر سيل بنيان كني نابود گرديده و خرابه‌هاي شهر قديمي جيرفت در يك كيلومتري جيرفت فعلي (سبزواران) قرار دارد. خرابه‌هاي شهر قديم را به عهد دقيانوس نسبت داده‌اند و از اين خرابه‌ها سكه‌ها و آثار عتيقه بسيار به دست آمده است. جيرفت از دو كلمه (جير) به معني پست و پايين و (افت) به معني افتاده تشكيل شده است و به طور كلي جيرفت به معناي (جلگه پست آبرفتي) است.
نام جيرفت در سال 35 هجري قمري براي اولين بار به مناسبت تصرف آن توسط مجاشع بن مسعود در تاريخ ثبت شده است و از تاريخ نيز مكرر از آن شهر نام برده شده است.
به استناد گفته ياقوت حموي، جيرفت (جرودس) نام داشت. جيرفت قبل از حمله مغول يكي از شهرهاي آباد و ثروتمند جهان اسلام بود. شاهراهي كه از خليج فارس و بندر هرمز عبور مي‌كرد و راهي كه از هندوستان و از طريق جالق امتداد مي‌يافت در جيرفت به هم متصل مي‌شد. همچنين كالاهاي تجارتي كه از هندوستان به ايران صادر مي‌شد از جيرفت به ساير شهرهاي ايران توزيع مي‌گرديد.
ماركوپولو تاجر و صياح ونيزي از اين شهر به نام (كاماداي) يادكرده است. ظاهراً در زمان عبور وي اين شهر به كلي ويران شده بود.
مراکز باستاني و تاريخي
مقبره اميرحيدر ( گورخان )
اين مقبره يادگاري از دوره صفويه مي‌باشد كه در باغي بسيار زيبا و محصور از درختان مختلف، در اسفندقه جيرفت قرار دارد. نقشه گنبد آن از داخل چهارضلعي و در مراحل بعد به هشت طاقنما تبديل شده و گنبد مدوري بر روي آن احداث گرديده است.

قلعه سموران
قلعه سموران از سنگ‌هاي مرمر متمايل به قرمز ساخته شده و در فاصله 3 كيلومتري شمال‌غربي روستاي رود‌فرق و در60 كيلومتري شرق شهر جيرفت بر بلنداي كوهي احداث شده است. چاه نسبتاً عميق قلعه با گذشت قرون متمادي و آسيب‌هاي فراوان هنوز عمق خود را حفظ كرده و طريقه سنگ چيني كناره‌هاي آن بسيار جالب توجه مي‌باشد.
ساختمان اين قلعه به قرون قبل از اسلام تعلق دارد، اما در قرون اوليه اسلامي بازسازي شده است و در دوران حكومت سلجوقيان قلعه مشهوري بوده است. اين قلعه به علت استحكام و موقعيت طبيعي منطقه شباهت زيادي به قلاع اسماعيليه دارد.
جاذبه هاي طبيعي
ييلاقات دلفارد
يكي ديگر از ييلاقات استان كرمان، ييلاقات دلفارد مي‌باشند كه از توابع جيرفت به شمار مي‌آيد و در 30 كيلومتري مسير جيرفت ـ ساردوئيه قرار گرفته و جاده آن آسفالته است. دلفارد از مراكز مهم پرورش زنبور عسل و تهيه عسل است.

ييلاقات در بهشت ( در هزار )
اين ييلاق در مركز بخش ساردوئيه از بخش‌هاي شهرستان جيرفت در مسير جاده راين به جيرفت و بافت قرار دارد. فاصله مركز بخش ساردوئيه تا كرمان 160 كيلومتر است.
در بهشت كه به آن دوره بهشت نيز مي‌گويند، در تابستان مركز ييلاق عشاير كوچرو رودبار است. ساردوئيه پوشيده از درخت و جنگل است و چشمه‌هاي آب آن در هر گوشه مي‌جوشد.

ييلاقات اسفندقه
ناحيه خوش آب و هواي اسفندقه در 72 كيلومتري جيرفت و بافت قرار گرفته است و لذا بوته‌هاي اسفند آن نيز معروف است. اسفندقه يك بناي با ارزش تاريخي به نام مقبره مير حيدر يا گور خانه دارد كه از دوره صفوي به يادگار مانده است. آب معدني آن به آب بادگشيدكي معروف است و براي امراض پوستي و مفصلي مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

كوه سرشك
اين كوه با ارتفاع 4048 متر در 105 كيلومتري شمال‌غربي جيرفت قرار دارد و دومين قله از كوه‌هاي هزار است كه سرچشمه رودهاي رود رو و هليل رود مي‌باشد. از ارتفاعات مهم اين كوه قله (دندانه هنزا) است كه در غرب روستاي هنزا قرار دارد و حدود 3650 متر ارتفاع آن مي‌باشد.منبع از سایت فرهنگسرای جیرفت

کهنوج

اگر چه قدمت شهر نشینی در محل فعلی کهنوج چندان زیاد نیست اما دشت کهنوج و رودبار در طول تاریخ جایگاه تمدن های بسیاری بوده است. طبق روایات مستند در قرون اولیه اسلامی بندر هرمز به عنوان بندر گاه کرمان از رونق فراوان برخوردار بود و شاهراه بازرگانی هرمز - جیرفت – کرمان نقش مهمی در اقتصاد منطقه ایفا می کرده است. در دشت کهنوج و بر سر این راه نیز شهرهای بزرگی چون رودکان ، منوجان ، ولاشگرد و مغون وجود داشته اند.که دارای بازارهایی بزرگ ، قلعه و حصارهای مستحکم و بناهای عظیم بوده اند. به طوری که مورخان و جهانگردان منوجان را بصره ی ولایت کرمان دانسته اند. در مورد قدمت شهر کهنوج گروهی معتقدند که در سال 583 هجری ملک دینار غزقلعه ای در بالای تپه ی بلندی بنا نهاد که کهنودینار نام گرفت و سپس شهر کهنوج در اطراف آن شکل گرفته است. اما به نظر گروهی دیگر کهن در زبان محلی به معنای قنات و کهنوج به معنای قنات های تازه می باشد. و اظهار می دارند که قلعه منسوب به ملک دینار مربوط به دوره قاجاریه بوده و به نام قلعه ی سعید خان هم اکنون نیز پا بر ا و معروف است.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۶, یکشنبه

بااااباسلام خدمت همه مردم کهنوج وجیرفت اگه خدا قسمت کند درقسمتهای بعدی وبلاگ درباره جیرفت وکهنوج هم خواهم نوشت

غروب تقدیم به همه منوجانیهای گل وگلاب
آن زمان که خورشيد قلب من برای هميشه غروب کرد
آن زمان که خونی که در رگهايم جاری بود برای هميشه خشکيد
آن زمان که لبهايم برای هميشه بسته شد
آن زمان که افکارم من را تنها در ميان آسمان رها کردند
آن زمان که تنها جسمم از ميان رفت روحم به پرواز در آمد
آن زمان من مرده ام
وشب هنگام برای يک بار و آخرين بار من را در خوابت ببين
ببين که چگونه تمام استخوانهايم و تمام افکارم در گمنامی وتنهايی پوسيدند
و من از ميان رفتند
و آن لحظه من تنها يک چيز دارم
و آن خداوند يکتاست که بيشتر از هميشه به او نزديک شده
اما آنگاه مطمين باش
که برای اولين بار از نبودن تو شادانم و افسوس گذشته را نخواهم خورد
زيرا در نبود تو خداوند را در کنار خود احساس می کنم
احساسی واقعی که از تمام وجودم سر چشمه ميگيرد
کوچهايی که ميان من و تو بود از فردا نگفت
از رويای زيبای دنيا نگفت
از سبزی دست های پر محبتت هيچ نگفت
کوچه ای ساکت بود بی خروش بی عشق بود
نميدانم چرا؟
کوچه ای که ميان من و تو بود زيبا نبود

تک دختری که عشق تورا دوست داشت مرد
در آبی نگاه تو معنا نداشت مرد
در انتظار پنجره ها را شکسته بود
از اين همه دروغ و ريا شکسته بود
در يک غروب سرد زمستان به خواب رفت
از لحظه ها جدا شد تا آفتاب رفت
باور نمی کنم که به اين سادگی گذشت
از کوچه های خالی مردانگی گذشت
ديدی تمام قصه های ما اشتباه بود
شش دفتر کنار اتاقم سياه بود
ديگر فريب دست قضا را نمی خورم
گندم به پشت گرمی حوا نمی خورم
فردا کنار خاطره ها بيگانه می شوم
در پيچ و تاب جاده ها ديوانه می شوم
در پيچ خوابها بی تو بی تاب مانده ام
از گرمی نگاه تو شب تاب مانده ام
روزی که بی حضور تو آغاز می کنم
در کوچه های خاطره پرواز می کنم
اشکی که از زلا لی عشقم چکيده است
از چشمای پاک تو بهتر نديده است
تقدير من هميشه شکيبايی وفاست
او از ترانه تنهاي ام جداست
مردی که من بر سر راهش نشسته ام
بيگانه ای که از تب عشقش شکسته ام ديگر کنار آينه ها پيدا نمی شود
رويا که بی حضور تو زيبا نمی شود

چراچرا



چرا دنیا پر از حادثه های وارونست...
عاشق کسی می شی که عاشقی نمی دونه...
من به دنبال تو و تو به دنبال یکی دیگه...
هیچ کدوم از ما دو تا به اون یکی راست نمی گه...
من واسه چشمای نازنین تو یه دیوونم...
من دوستت دارم...
من دوستت دارم ولی علتش رو نمی دونم...
حالا که می خوای بری بذار نگاهت بکنم...
چون یه بار دیگه می خوام این دلو ساکت بکنم...
یه چیزی فقط بذار...
یه چیزی فقط بذار روز تولدت٬ هدیمو بیارمو بدم دست خودت...
آدما فکر می کنن عاشقا خیلی غم دارن...
کاش فقط این بود... اونا خیلی کسا رو کم دارن...
عاشق کسی می شن که عاشقاش فراوونه...
بین انتخاب عشقش٬ عمریه که حیرونه...
اونی که دوست داری چرا تو رو دوست نداره؟؟؟
شاید هم دوست داره٬ ولی به روت نمی یاره...







غروب

۱۳۸۸ اردیبهشت ۳, پنجشنبه

عکسهای دیدنی





















































۱۳۸۸ اردیبهشت ۱, سه‌شنبه

با سلام وصلوات بر محمد وال محمد
وبا سلام ودرود به فرماندار وبخشدار منوجان
اینجانب سعید منوجانی در نظر دارم باند اینتر نت منوجان را راه اندازی کنم بنده از شما در خواست دارم در این زمینه بنده را یاری کنید با تشکر سعید منوجانی